- 0 نظر
- چاپ

طی نشست علمی پژوهشی که در دفتر مرکز تبیان در قم برگزار شد، حجت الاسلام رضایی اظهار داشت که وحدت حوزه و دانشگاه و از میان بردن اختلافات این دو نهاد، پیشرفت در کشورهای اسلامی را تسریع خواهد کرد. وی، خاطرنشان کرد که این دو نهاد با تعامل بیشتر میتوانند از تخصصهای یکدیگر در جهت هدف واحد و توسعهی جوامع اسلامی بهره بگیرند.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) ـ قم: روز پنجشنبه (27 قوس) نشست هفتهوار علمی پژوهشی جستجوی راه تعالی با عنوان "وحدت حوزه و دانشگاه، اثرات و پیامدها" از سوی نمایندگی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در قم و با همکاری انجمن فقه و اصول مدرسه عالی حجتیه برگزار شد.
طی این برنامه حجتالاسلام والمسلمین محمد ناصر رضایی کارشناس این نشست، ضمن عرض تبریک روز وحدت حوزه و دانشگاه اظهار داشت: در مورد موضوع وحدت حوزه و دانشگاه، شهید مطهری و دکتر مفتح جزو چهرههای شاخص در این زمینه هستند که رهبری نیز در مورد دکتر مفتح میفرماید: این شهید بزرگوار کمنمود و کم تظاهر، اما پر نقش بود؛ اسمش کمتر شنیده میشد اما آثارش فراوان بود که یکی از آنها دانشگاهها و حوزههای علمیه بود.
رضایی، ادامه داد: طبیعتاً وقتی بحث وحدت مطرح میشود، پیشفرض آن اختلاف و تفرقه میباشد، یعنی نمیشود بگوییم وحدت فلان نهاد با نهاد دیگر بوجود آمد، مگر اینکه قبل آن اختلاف و تفرقه وجود داشته باشد.
وی، تصریح نمود که در مساله وحدت و حوزه و دانشگاه نیز این چنین است که بین این دو نهاد اختلاف وجود داشته و دارد و اکنون باید تلاش کنیم که یکپارچگی و وحدت و انسجام این دو نهاد شکل بگیرد؛ اما قبل از آن باید دید که این اختلاف و تفرقه از چه زمانی شروع شده است و چه عواملی سبب بروز آن بوده است.
حجت الاسلام رضایی، ابراز داشت که خواستگاه وحدت حوزه و دانشگاه، اختلاف شدیدی بود که میان این دو نهاد شکل گرفته بود و به لحاظ تاریخی نیز بطور دقیقتر ریشه این اختلافات به دورهی رونسانس میرسد؛ تحول این دوران در غرب سبب ایجاد مساله تجددگرایی و به تعبیر دیگر مدرنیته شد.
وی، افزود: یکی از اصطلاحات تجددگرایی که امروز هم باقی است، این است که تجددگرایی در مقابل سنتگرایی قرار دارد و این بدان معنا است که ما باید از سنتها و روشهای گذشته کاملاً دست برداریم و زندگی جدیدی را شروع کنیم که با گذشته تفاوتهای ماهوی و اصلی داشته باشد.
رضایی، افزود: در آن زمان، تصمیم گرفت که جریان اثرگذاری طبیعت بر انسان را عوض کند و خود بر طبیعت اثر بگذارد و بر آن تسلط پیدا کند؛ بنابراین دریافت که برای این کار نیاز به ابزار دارد و این نگاه تسلط بر طبیعت از طریق تولید ابزار اندیشهی رایج آن زمان در غرب و اروپا شد؛ در واقع تلاشها برای علم و دنیا افزایش یافت و به همان میزان تلاش برای دنیا، تضاد بین نهادهای دانشگاهی، دینی و حوزوی روز به روز بیشتر شد.
وی، ادامه داد: با توجه به این نگاه و تجددگرایی و مدرنیته، تشکیل دانشگاهها به تناسب نیازها روز به روز افزایش پیدا کرد، تا اینکه این دانشگاه ها به کشورهای اسلامی سرایت کرد.
رضایی، اظهار داشت: در جوامع اسلامی که دیدند نیاز به ابزارهای به روز دارند و دانش تولید این ابزارها را در حوزهها ندارند، طبعاً نیازهای جامعه آن روز موجب شد که تعداد زیادی از دانشجویان و تحصیلکنندگان به سمت اروپا و غرب روی بیاورند و پس از آموزش در این کشورها، به کشورهای اسلامی بازگشتندو با یک نگاه کاملاً متفاوت با فرهنگ اسلامی آن روز گفتند که چون ما باید نیازهای روز جامعه را تأمین کنیم، نیاز به دین نداریم و کمکم اختلاف میان حوزه و دانشگاه شروع شد و هر یک از آنها دیگری را متحجر و عقبمانده میدانستند.
حجت الاسلام رضایی تصریح نمود: پیامد این اختلافات در جوامع اسلامی چند نکته بود، مانند انحصارگرایی در ادارهی جامعه که دانشگاهیان دانش را در انحصار خود میدانستند و معتقد بودند که فقط خودشان میتوانند نیازهای روز جامعه را تأمین کنند و کارایی حوزهها زیر سؤال رفت و به شرعیات محدود شدند.
وی، ادامه داد: نتیجه این امر، عقب ماندن هر دو گروه در جامعه بود؛ در نتیجه جوامع اسلامی عقبمانده شدند و د راین راستا نیز نقشههای شوم استعمارگران بیتأثیر نبود.
رضایی، ابراز داشت: با بروز این اختلافات، زمینههای بحث وحدت حوزه و دانشگاه نمایان شد و تا هنوز هم ادامه دارد و امثال شهید مطهری و دکتر مفتح در این زمینه تلاشهای زیادی کردند، هرچند آنچنان که باید این وحدت تاکنون شکل نگرفته است.
به عقیده رضایی، منظور از وحدت حوزه و دانشگاه این نیست که یکی از این نهادها بطور کلی حذف شود، چون نیازهای مادی و معنوی جامعه، اقتضای وجود هر دو نهاد را الزامی میدارد؛ بلکه منظور این است که این دو نهاد بزرگ فاصلههای گذشته را کنار بگذارند و جای نفی یکدیگر، گرهگشای هم باشند و باور داشته باشند که میان علم و دین تعارضی وجود ندارد، به عبارت دیگر منظور از وحدت این دو نهاد، هدفگیری واحد است، از قبیل نجات کشورهای اسلامی و پیشرفت آنها در دنیا.
حجت الاسلام رضایی، تصریح نمود: آثار و پیامدهای وحدت حوزه و دانشگاه شامل آثاری چون وحدت جوامع اسلامی، داد و ستد میان این دو نهاد، نگاه تخصصی و درست به مسائل و معنابخشی به فضاهای دانشگاهی میباشد.
وی، عقیده دارد که اگر این دو نهاد با یکدیگر متحد بشوند، اختلافات و تفرقه میان جوامع اسلامی و نهادها و احزاب اسلامی از بین میرود؛ این دو نهاد میتوانند دانشهای خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و تعامل میان آنها افزایش پیدا کند.
رضایی، افزود: در بسیاری از دانشها نیاز به تخصص داریم که حوزهها میتوانند این تخصص را از دانشگاهیان فرا بگیرند؛ البته پیامدهای این تخصصی شدن فقط شامل موارد مثبت نمیشود، مانند جوامع غربی که چنان به تخصصگرایی روی آوردهاند که میگویند به دین و دانشهای دیگر بجز رشتههای تحصیلی خود در دانشگاه نیاز نداریم؛ علاوه بر این حوزهها میتوانند توجه به مسائل دینی را به دانشگاهیان آموزش دهند و دانشجویان بدانند که درس خواندنشان چه جایگاه عبادی دارد، برکات آن در جامعه نمود خواهد داشت.