- 0 نظر
- چاپ

چند روز از حملهی خونین و دردناک در بامیان میگذرد، در حالیکه در حملات مشابه در سایر شهرها؛ اگر تلفات ملکی و غیرنظامی باشد معمولا گروه تروریسی داعش آن را به عهده میگیرد و اگر تلفات نظامی باشد گروه طالبان؛ اما در قبال حادثه بامیان تاکنون بصورت مشخص هیچ گروهی مسئولیت را به عهده نگرفته است، هر چند بدون شک در این حادثه دست گروههای تروریستی میتواند دخیل باشد اما معلوم میشود که این حادثه با گذشتن از موانع طبیعی و جغرافیایی بامیان، بگونهی متفاوتی رقم زده شده و ابعاد دیگری نیز دارد، که باید به شکل جدی بررسی شود تا دستهای پنهان در این حادثهی خونین آشکار گردد.
غلامرضا سادات/ با توجه به حادثهی دردناک ۴ قوس در #بامیان که تعداد زیادی از هموطنان در آن شهید و زخمی شدند، چند نکته در پسا حادثه این واقعه قابل توجه و در خور تأمل است.
یکم: بامیان شهری کوچکی و به شدت محصور در طبیعت است که هر چند از لحاظ اقتصادی این محصور بودن زیانبار میباشد ولی در زمینه امنیتی و مسایل دیگر حداقل در بیست سال گذشته قابل کنترول و تصرف بوده است. به طور کلی جدا از بعضی تحرکات در اطراف ولسوالیهای بامیان، اما #شهر_بامیان از امنیت و آرامش کاملی برخوردار بوده است که البته حادثه غمبار و به شدت تکاندهندهی چند روز قبل این سنت را شکست.
دوم: چند روز از حملهی خونین و دردناک در بامیان میگذرد، در حالیکه در حملات مشابه در سایر شهرها؛ اگر تلفات ملکی و غیرنظامی باشد معمولا گروه تروریسی داعش آن را به عهده میگیرد و اگر تلفات نظامی باشد گروه طالبان؛ اما در قبال حادثه بامیان تاکنون بصورت مشخص هیچ گروهی مسئولیت را به عهده نگرفته است، هر چند بدون شک در این حادثه دست گروههای تروریستی میتواند دخیل باشد اما معلوم میشود که این حادثه با گذشتن از موانع طبیعی و جغرافیایی بامیان، بگونهی متفاوتی رقم زده شده و ابعاد دیگری نیز دارد، که باید به شکل جدی بررسی شود تا دستهای پنهان در این حادثهی خونین آشکار گردد.
سوم: حکومت محلی بامیان در چند سال گذشته بیشتر در دست یک حزب بوده و به واسطهی تصفیه حسابهایی که صورت گرفته، تعدادی از گروهها، جناحها و اقوام ناراضی بوده و هستند، هرچند با آمدن والی جدید تا حدودی انتظار میرفت که این کشمکشها رفع شود، اما اختلافات جدید و تقابلات تازه به میان آمد که بر مسایل اختلافی قبلی چربیده و چالش سختی را بر مردم و حکومت محلی بامیان تحمیل کرد. شاید حادثه ۴ قوس را بتوان مصداق جرقهای از این اختلافات دانست که تاوان سنگینی را بر شانههای مردم تحمیل نمود.
چهارم: بامیان پایگاه مردمی اهل تشیع است و در این شکی نیست، اما اتفاقاتی که در چند ماه گذشته برای بامیان رقم زده شد، میتوان گفت که بامیان را عملا متوجه تروریستها ساختند؛ از جلسات امنیتی بنام ویژهی آن گرفته تا سفرهای چند روزه مقامات مهم؛ تا مطرح ساختن بامیان بعنوان پایگاه استراتژیک نظامی گروه مقامت مردمی به رهبری فرمانده علیپور و به نوعی بزرگنمایی آن؛ و محور و محراق توجه قرار دادن بامیان برای بازیهای کثیف سیاسی و همه و همه را میتوان از عوامل دیگر حادثه قلمداد کرد.
پنجم: آنچه که در چند روز گذشته در قالب نقد و نظر در فضای مجازی و حقیقی انعکاس پیدا کرد، بر چند نکته متمرکز بود. از حمله انتقادی شدید بالای حکومت محلی گرفته تا عقدهگشایی های شخصی و تیمی و... البته ضعف در حکومتداری محلی بامیان به وضوح قابل مشاهده است؛ از عدم اختصاص امکانات در رسیدگی به آسیبدیدگان بعد از حادثه، تا ضعف نیروهای امنیتی در مهار حادثه و کنترول آن که در جغرافیای کوچک بامیان تأسفبار و غیر قابل کتمان است. همهی اینها میطلبد که توجه محوری و اصلاحات عمیق، مخصوصا در بخشهای امنیتی این ولایت صورت بگیرد. اما رویکرد و مواضع اکثریت مطلق شخصیتها، بیشتر تابع احساسات و مطرح ساختن عقدههای شخصی، تیمی، جناحی و از همه دردآورتر پرداختن به مسایل قومی بوده که نهایت تأسفبار و نمکی است بر زخمهای این حادثهی غمبار؛ تأسف انگیزتر هم اینکه اکثریت تحصیل کردگان و آنهایی که ادای دانستگی و روشنفکری در میآورند با خالی کردن عقدههای جاهلانه، مسأله قومیت را با حاکمیت محلی در بامیان پیوند زده و نه فقط نقد که حتی توهین و تحقیر قومی را روا داشتهاند. در حالی که نباید فراموش کرد که در رأس حاکمیت محلی کسی است که سالها خلاف آنچه گفته میشود و جریان دارد، برای حزب سینه زده و خدمت کرده است و موقف کنونیاش هم محصول خدمات حزبیاش است نه قومی و شاید حاکم محلی بر وابستگی حزبیاش بیشتر از قومیتاش تکیه کند؛ چنانچه تا حالا هم کرده و اینکه تعدادی از منظر قومی جاهلانه حمله کرده و انتقاد میکنند و تعدادی هم بدون آگاهی دفاع میکنند، به نظر میرسد منطقی نیست!
ششم: این گونه حوادث و اتفاقات ناگوار بارها در تمام نقاط کشور اتفاق افتاده و جریان دارد. اما بامیان استثنا بود و با جغرافیای منحصر به فرد خودش در بیست سال گذشته تجربهی اینگونه حوادث ناگوار را نداشت، اما این حادثه به هر حال اتفاق افتاد، هر چند که با تلاش واقعی نیروهای امنیتی میشود جلوی تکرار اینگونه واقعات را گرفت، اما نکته مهم این است که تا زمانی که از بامیان به عنوان نماد و پایگاه تشیع و آلهای برای بازیهای کلان سیاسی با رویکرد مبارزه با تروریسم و طالب استفاده شود و همچنان موضوعات و اختلافات درونی بامیان اعم از حزبی، جناحی، سمتی و حتی مذهبی و قومی کنار گذاشته نشود و همهی شخصیتها در کنار هم در مسیر اتحاد و اتفاق حرکت نکنند؛ ولایت بامیان از تکرار حملات مشابه در امان نخواهند ماند.
هفتم: با این وجود تقاضا از حکومت مرکزی برای آوردن امنیت و آرامش، اعتمادی بیجا و خودفریبی بیش نیست، چرا که حکومت مرکزی خود خالق بخشی از این مشکل میتواند باشد، در کنار اینکه درایت و صلابت این مهم را ندارد. بامیان در بیست سال گذشته در بیتوجهی حاکمیت مرکزی به سر برده و از توسعه و انکشاف بازمانده و بارها از جانب سردمداران اقتدارطلب معامله شده و رأی و اعتماد مردم بامیان معامله و فروخته شده و طی این مدت هیچ توسعه و انکشاف قابل لمسی صورت نگرفته است. تنها در زمان انتخابات مقامات حکومتی و غیرحکومتی اعم از حزبی و غیرحزبی، گاهی با گریه و گاهی با خنده درب مردم بامیان دقالباب نموده و بعد از گرفتن رأی به تمام تعهداتشان پشت پا زده و همه را فراموش میکنند.
امنیت تنها چیزی است که ولایت بامیان در بیست سال گذشته داشته که آن هم محصول همکاری خود مردم بوده است. در حالی که تنیدههای حکومت با خودکامگیها و رفتارهای خلاف منافع ملی و اختلافات گسترده از هم گسسته و پایههای آن به شدت لرزان است؛ امروز زمان آن فرا رسیده که بامیان زیبا را مردمان آن مانند بیست سال گذشته با اتحاد و همپذیری؛ گذشته از احساسات و دامن زدن به مسایل حزبی، قومی و سمتی، از ادامه حوادث و ورطهی خطرناک ترور و تزویر نجات دهند.