- 0 نظر
- چاپ
ضعف حاکمیت قانون و رسم و رواجهای ناپسند از عوامل و محرکههای اصلی و ثابت خشونت علیه زنان در کشور است

عمدهترین عوامل ثابت و محرکههای اصلی خشونت علیه زنان در افغانستان، روشهای ناپسند و خرافاتی است که هیچ منبع عقلانی، شرعی و منطقی ندارد مانند بد دهنی، ازدواجهای اجباری و زیرسن، گرفتن طویانه و شیربها، مصارف گزاف در ازدواجها وهمچنین نبود امنیت و ضعف حاکمیت قانون، وجود فساد اداری و عدم آگاهی مردم اعم از زنان و مردان از حقوقشان و سیستم عدلی و قضایی و... میباشد.
خبرگزاری صدای افغان (آوا) - کابل: بحث کاهش و افزایش خشونت علیه زنان در افغانستان پس از سقوط رژیم طالبان و آغاز فصل نوین دموکراسی و ایجاد نهادهای مدنی و حقوق بشری برجسته تر شده است. با اینکه مبارزه با خشونت علیه زنان در اسلام به عنوان یک موضوع اخلاقی دینی مطرح است و قرآن کریم صریحاً به رفتار خوب با زنان تاکید کرده است، اما پس از آغاز دوره دموکراسی از نوع غربی آن درجامعه سنتی مانند افغانستان و توجه بیپشینه به حقوق زنان، شک و تردیدهایی را بویژه این که پولهای هنگفتی به شکل پروژهای در این عرصه به مصرف رسیده، بوجود آورد است.
نگاهها نسبت به حقوق زنان و محو خشونت علیه زنان در افغانستان از یک سو از دایره ارزشی خارج شد و از طرف دیگر نگاهها به آن یکسان نبوده، بلکه عده زیادی آن را یک پروژه غربی و پدیده وارداتی قلمداد کردند.
به هر صورت مبارزه با #خشونت_علیه_زنان، ظاهراً زیبا و معقول است و از نظر اسلام نیز قابل تایید میباشد؛ اما این که داعیهداران این پدیده در افغانستان چقدر صادقانه عمل کردند و یا این که از آن استفاده ابزاری کردند موضوعی جداگانه است که باید حداقل دو دهه اخیر مورد بررسی قرار گیرد.
در این خصوص مصاحبه اختصاصی را با شبنم صالحی، کمیشنر و #رییس_مبارزه_با_خشونت_علیه_زنان کمیسیون حقوق بشر افغانستان انجام دادیم تا زاویههای پنهان، کمیت و کیفیت مبارزه با خشونت علیه زنان در بستر زمانی دو دهه اخیر روشنتر شود.
صالحی، میگوید: عمدهترین عوامل ثابت و محرکههای اصلی خشونت علیه زنان در افغانستان روشهای ناپسند و خرافاتی است که هیچ منبع عقلانی، شرعی و منطقی ندارد مانند بد دهنها، ازدواجهای اجباری و زیرسن، گرفتن طویانه و شیر بها، مصارف گزاف در ازدواجها و همچنین نبود امنیت و ضعف حاکمیت قانون، وجود فساد اداری و عدم آگاهی مردم اعم از زنان و مردان از حقوقشان و سیستم عدلی و قضایی کشور و... می باشد.
به گفته او، آمار خشونت علیه زنان روز به روز در حال افزایش است و در سال 1399 به خصوص در وقت قرنطین نسبت به سالهای گذشته خشونتها دو چندان شده است و دلیلش هم این بوده که از یک سو مردها در خانهها بودند و بیشتر با زنان معاشرت داشتند و از طرفی هم زنان نمی توانستند برای داد خواهی از خانه بیرون شوند و صدای خود را به جایی برسانند.
شبنم صالحی، میافزاید: هرچند مبارزه با خشونت علیه زنان نزدیک به دو دهه به صورت فعال ادامه داشته است و مصارفی هم در این زمینه صورت گرفته است، اما در بخش آگاهیدهی عامه که یک موضوع حیاتی است عمدتاً فعالیتها از بالا به پایین بوده است، به این معنا که کنفرانسها گرفته شده و بروشورها چاپ شدهاند، اما این کار کردها در نوع خود برای آن عده از زنان که در قصبات زندگی میکنند و سواد ندارند و از حقوقشان بیخبر هستند و به تلویزیون و رسانه دسترسی ندارند هیچ تاثیری نداشته است.
نقص دیگری که که به عقیده صالحی، در آگاهیدهی عامه در مبارزه با خشونت علیه زنان وجود داشته است، این بوده که تمرکز بیشتر تنها روی زنان بوده و به مردان گفته نشده که شما هم وظیفه دارید تا زمنیههای خلق خشونت را از زندگی خود دور کنید و حقوق زنان را در محیط خانوادهها در نظر داشته باشید.
به گفته او، به همین دلیل اکنون که کمیسیون حقوق بشر رویش آگاهیدهی عامه را تغییر داده است و به شکل 50 درصد مشترکاً میان زنان و مردان کار میکند.
وی، میگوید: هرچند طی 19 سال نهادهای فعال برای دفاع از حقوق زنان بوجود آمده است اما به صورت شایسته و درست کاری صورت نگرفته است و به همین دلیل است که خشونتها همچنان ادامه دارد.
از طرفی هم به باور صالحی، مبارزه با خشونت علیه زنان در افغانستان بجای اینکه به عنوان یک موضوع مهم حیاتی و بنیادی و ارزشی، علمی میشد به یک پروژه وارداتی تبدیل شد.
او در عین حال از کارکرد حکومت در این زمینه نیز انتقاد میکند و میگوید در وضع قوانین و ساخت پالیسیها در مبارزه با خشونت علیه زنان کار شده است اما در زمینه یک حرکت خود جوش که خانوادهها را از درون متحول بسازد، متاسفانه کار نشد؛ به همین دلیل اغلب طرحها نیز به روی کاغذ باقی ماند، زیرا زمینه عملی ساختنش وجود نداشت و نگاهها به آنها، اکثراً به عنوان یک پدیده بیگانه و تحمیلی بود.
صالحی، از وضعیت کنونی نسبت به 20 سال گذشته ابراز خوشبینی کرده و میگوید: پیش از این زنان اکثراً در انزوا قرار داشتند و هیچگونه رسیدگی به حقوق آنان صورت نمیگرفت و تصور اغلب هم این بود که زن خوب کسی است که تحمل کند و در برابرخشونت صدای خود را بلند نکند، اما با آمدن فصل نوین، افزایش رسانه و ایجاد نهادهای مدنی و اجتماعی، حداقل پرده از روی خشونتهای وحشتناک برداشه شد و معلوم شد که در گوشه و کنار افغانستان بر سر نیمی از پیکر جامعه چه میگذرد.
وی اظهار داشت که اگر آمار خشونت علیه زنان سال به سال بلند میورد به دلیل این است که نهادهای دفاع از حقوق زنان افزایش پیدا کرده و ثبت خشونتها بیشتر میشود، اما هنوز هم دقیق معلوم نیست که در مناطق دور دست بر سر زنان چه میگذرد.
او در پایان گفت که آمار خشونت علیه زنان از سال 1399 تا آخر هفته جاری نشر خواهد شد.