تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۹ عقرب ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۷
کد مطلب : 133438
چرا انتخابات امریکا برای افغانستان مهم نیست؟

انتخابات ریاست جمهوری امریکا روز سه شنبه برگزار شد. قرار است در این انتخابات، مردم امریکا، چهل و پنجمین رییس جمهور آن کشور را انتخاب کنند؛ اما این صرفا انتخاباتی برای مردم امریکا و تنها برای امریکا نیست؛ بلکه بسیاری از کشورهای جهان به نتایج این انتخابات چشم دوخته اند.

این نشان می دهد که این انتخابات برای بسیاری از کشورها مهم است؛ اما به نظر می رسد مردم افغانستان، توجه چندانی به انتخابات ریاست جمهوری امریکا و نتایج ناشی از آن، نشان نمی دهند.

در شبکه های اجتماعی که طی سال های اخیر از معیارهای اصلی و مهم برای سنجش واکنش های جمعی به یک رویداد مهم و جاری روز محسوب می شوند، خبر چندانی در خصوص انتخابات امریکا در میان کاربران افغانستانی، به چشم نمی خورد.

اندک «پست ها» و فرسته های موجود در این مورد نیز با اقبال سرد کاربران مواجه می شود که خود نشانگر بی اهمیت بودن انتخابات امریکا برای مردم افغانستان است.

با در نظر داشت این واقعیت، شاید پرداختن به این پرسش، به سهم خود، حایز اهمیت باشد که چرا انتخابات امریکا برای مردم افغانستان، مهم نیست؟

آیا مردم افغانستان از امریکا قطع امید کرده اند؟ اگر پاسخ مثبت است، چه عاملی، زمینه ساز این نتیجه گیری شده است؟

در قدم اول و پیش از پرداختن به پاسخ این پرسش، شاید بهتر باشد نگاهی کوتاه به رویکردها، استراتژي ها، برنامه ها و کارنامه های رؤسای جمهوری امریکا در قبال افغانستان طی ۱۶ سال گذشته بیاندازیم.

جنگی که اکنون در افغانستان جریان دارد نخستین بار در سال ۲۰۰۱ میلادی کلید خورد؛ درست زمانی که یک رییس جمهوری متعلق به حزب جمهوری خواه، زمام امور ایالات متحده را بر عهده داشت: جورج بوش که از او به عنوان رییس جمهوری جنگ سالار و عامل راه اندازی دو جنگ بزرگ در افغانستان و عراق در هشت سال ریاست جمهوری اش نام برده می شود، در آن زمان به منظور آنچه انتقام از القاعده و تلافی حمله های مرگبار تروریستی بر نیویارک و پنتاگون خواند، به افغانستان لشکرکشی نظامی کرد. برآیند این تصمیم، براندازی رژيم طالبان و روی کار آمدن اداره ای دموکراتیک با ریاست حامد کرزی بود.

آقای کرزی تا زمانی که جمهوری خواهان بر کاخ سفید مسلط بودند، مناسبات بسیار گرمی با امریکا داشت. این امر به اندازه ای قوی بود که کرزی که در سال های آخر حاکمیت ۱۴ ساله اش به منتقد جدی مأموریت نظامی امریکا و هم پیمانانش در افغانستان، تبدیل شده بود، در سال های آغازین حکومت طولانی اش، حتی بر جنایت های مهیب و آشکار نیروهای امریکایی و ناتو هم چشم می پوشید و آن را توجیه می کرد.

پس از جورج بوش جمهوری خواه، قرعه به نام باراک اوبامای دموکرات افتاد؛ کسی که یکی از مهم ترین وعده های انتخاباتی اش، مختومه کردن پرونده دو جنگ عراق و افغانستان بود. جنگ امریکا در عراق با خروج کامل نیروهای امریکایی، پایان یافت؛ هرچند این بار، جنگی دیگر زیر نام و عنوانی دیگر در آن کشور شروع شد که این بار نیز یکطرف دعوا ایالات متحده بود و این جنگ هم اکنون نیز ادامه دارد.

جنگ افغانستان اما نه پایان یافت و نه از شدت و قدرت آن کاسته شد؛ بلکه روز به روز بر شدت و دامنه آن افزوده می شود.

افزون بر آنکه حکومت به رهبری باراک اوباما، دیگر به حامد کرزی و تیم او در دولت افغانستان، به عنوان یک شریک و رفیق مورد اعتماد و صادق، نگاه نمی کرد و همین امر، از کرزی که پیش از آن، متحد نزدیک امریکا و توجیه گر و زمینه ساز اعمال سیاست های امریکا در افغانستان بود، مخالفی جدی و سرسخت سیاست های امریکا ساخت.

دولت وحدت ملی اگرچه نتیجه مستقیم مهندسی دولت دموکرات ها بود؛ اما به باور بسیاری از کارشناسان، این انتخاب ناگزیر دولت اوباما بود نه لزوما همان چیزی که واشنگتن از حکومت پس از کرزی، انتظار داشت.

با این توضیح، مردم افغانستان هم ریاست جمهوری جمهوری خواهان امریکایی را تجربه کردند و هم دموکرات ها را؛ در حالی که در این میان، هیچ چیزی نه تنها بهبود نیافت؛ بلکه روز به روز بدتر و بدتر شد.

از این منظر، مردم افغانستان دیگر هیچ امیدی نسبت به هیچیک از دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری امریکا ندارند و این همان چیزی است که مردم افغانستان را نسبت به این انتخابات، بی اعتنا و بی توجه می کند و آن را در نزد آنها خوار و بی اعتبار و بی اهمیت می سازد.

https://avapress.com/vdcjttevouqetxz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما