بر اساس خبرها، مردی در امریکا و در ایالت فلوریدا، باشگاه شبانه ای مورد هدف قرار می دهد که محلی برای تجمع همجنسبازان بوده است. گویا در این حمله مسلحانه به تعداد قابل توجه از همجنسگرایان موجود در باشگاه مذکور، به قتل رسیده و تعدادی نیز زخمی شده اند.
این خبر در فضای رسانه های داخلی و خارجی سر و صداهای زیادی بر پا کرده است که خود قابل دقت و بحث است. در ربط به این واقعه کم نظیر نکاتی در خور یادآوری می نماید که در زیر به آنها اشاره می شود:
۱- پیش از همه عنوان یک موضوع لازم و ضروری است و آن اینکه در شریعت پویا و انسان ساز اسلام، هر گناه و تقصیری و هر جرم و جنایتی، برای خودش جزا و پاداشی دارد معین و مشخص که در شریعت برای آن در نظر گرفته شده است.
از طرف دیگر، اسلام به هر کس و ناکس و در هر مقام و جایگاهی اجازه نمی دهد تا نسبت به مجازات مجرمان و گناهکاران، اقدام کنند و در واقع خود مجری احکام و قوانین اسلامی شوند؛ چرا که اگر چنین بود و هر کسی حق داشت تا مجری احکام و قوانین حقوقی و جزایی شود، هرج و مرج همه جوامع اسلامی را فرا می گرفت؛ چنانچه در شراط کنونی نیز این اتفاق نامبارک و غلط افتاده و گروههای افراطی و تکفیری تروریستی ای زیر نام اسلام و دولت اسلامی، با اقدامات خودسرانه و ظالمانه، شیرازه کشورها و ملتهای اسلامی را از هم پاشیده اند و چند کشور اسلامی و همه ی جهان اسلام را دچار چالش و دستخوش هرج و مرج درد آور و زجر دهنده کرده اند.
۲- موضوع بعدی در نظر داشتن واقعیت های موجود در جهان است. امروزه چه خوش داشته باشیم و چه هم خوشایند ما مسلمانان نباشد، تعداد دولتها و کشورهای غیر مسلمان نسبت به دولتها و کشورهای مسلمان به مراتب بیشتر اند و از نظر قوه و قدرت اقتصادی- نظامی نیز چند سر و گردن از مسلمانها و دولت و کشورهای آنان، بالاتر ایستاده اند؛ به گونه ای که بسیاری از دولتها و کشورهای مسلمان را آنان در اختیار گرفته و کنترول می کنند.
از سویی نیز در بیشتری از کشورهای دنیا، نظام و احکام و مقررات غیر دین اسلام، ساری و جاری است و این توقع به مراتب بیش از حد و نابخردانه است که بخواهیم مقررات و قوانین اسلام را در آن سرزمین ها به اجرا بگذاریم و خویش را چون داعش و القاعده و امثال آنها از گروههای تروریستی، مسخره خاص و عام کنیم!
به خوبی می دانیم که امروزه احکام و مقررات اسلامی در جوامع مسلمانها و در کشورهای اسلامی، تمام و کمال و حتی به شکل ناقص و کمرنگ آن هم تطبیق و اجرا نمی شود؛ حالا این کمال و اوج نادانی نخواهد بود که انتظار پیاده شدن قوانین اسلامی را در کشورهایی داشته باشیم که مسلمانان در آنجاها در اقلیت است و نظامهای حاکم در آن کشورها نیز نه تنها رنگ و بوی نظامهای حتی مسیحی و یهودی و بودایی را ندارند؛ که از بیخ و بن با نظامهای الهی عناد و دشمنی آشکار دارند و بینش سکولاریزم و حتی لائیک در آن کشورها، حرف اول و آخر را می زنند.
حال در یک چنین کشورهایی نمونه هایی از دست پروده های گروه تروریستی داعش، به گمان خود شان با هدف مبارزه با مفسده های اخلاقی، به باشگاهی از سلسله باشگاههای همجنسبازان در امریکا حمله مسلحانه می کند و به خیال باطلش، قانون جزائی اسلام را در باره تعدادی از آنها تطبیق می کند!
البته فرض مذکور در صورتی است که قبول کنیم حمله کننده از افراد وابسته به گروه تروریستی داعش بوده که به دستور رهبران داعش، دست به این کشتار زده است؛ چرا که بواقع معلوم نیست که عمر متین؛ حمله کننده به همجنسبازان امریکایی، آدم عقده ای و روانی نبوده و با دستور رهبری داعش دست به این عمل زده باشد.
۳- و سرانجام نکته پایانی اینکه آئین متمدنانه و انسان ساز اسلام، با کشتار افراد و آنهم به گونه فجیع و بدمعاشانه به هیچ عنوان سر سازش نداشته و این جنایات و بزه کاری های اجتماعی را تائید نمی کند و بر عکس، این حادثه و مانند آن را نتیجه دوری انسانها از مبانی و آموزه های اخلاق دینی می داند که امروزه در جهان غرب بیداد می کند و هر از گاهی از ملل غربی قربانی می گیرد.
به نظر می رسد چنانکه پدر و خانواده عمر متین؛ حمله کننده به باشگاه شبانه، گفته اند اقدام عمر هیچ گونه ارتباطی به داعش و امثال آن نداشته و او به دلائل شخصی و علایق باطنی، دست به حمله زده و بقول خودش، کسانی را که جامعه انسانی را با ارتکاب عمل شنیعی مانند لواط به گند کشیده اند، به سزای اعمال شان رسانده است.
این خبر در فضای رسانه های داخلی و خارجی سر و صداهای زیادی بر پا کرده است که خود قابل دقت و بحث است. در ربط به این واقعه کم نظیر نکاتی در خور یادآوری می نماید که در زیر به آنها اشاره می شود:
۱- پیش از همه عنوان یک موضوع لازم و ضروری است و آن اینکه در شریعت پویا و انسان ساز اسلام، هر گناه و تقصیری و هر جرم و جنایتی، برای خودش جزا و پاداشی دارد معین و مشخص که در شریعت برای آن در نظر گرفته شده است.
از طرف دیگر، اسلام به هر کس و ناکس و در هر مقام و جایگاهی اجازه نمی دهد تا نسبت به مجازات مجرمان و گناهکاران، اقدام کنند و در واقع خود مجری احکام و قوانین اسلامی شوند؛ چرا که اگر چنین بود و هر کسی حق داشت تا مجری احکام و قوانین حقوقی و جزایی شود، هرج و مرج همه جوامع اسلامی را فرا می گرفت؛ چنانچه در شراط کنونی نیز این اتفاق نامبارک و غلط افتاده و گروههای افراطی و تکفیری تروریستی ای زیر نام اسلام و دولت اسلامی، با اقدامات خودسرانه و ظالمانه، شیرازه کشورها و ملتهای اسلامی را از هم پاشیده اند و چند کشور اسلامی و همه ی جهان اسلام را دچار چالش و دستخوش هرج و مرج درد آور و زجر دهنده کرده اند.
۲- موضوع بعدی در نظر داشتن واقعیت های موجود در جهان است. امروزه چه خوش داشته باشیم و چه هم خوشایند ما مسلمانان نباشد، تعداد دولتها و کشورهای غیر مسلمان نسبت به دولتها و کشورهای مسلمان به مراتب بیشتر اند و از نظر قوه و قدرت اقتصادی- نظامی نیز چند سر و گردن از مسلمانها و دولت و کشورهای آنان، بالاتر ایستاده اند؛ به گونه ای که بسیاری از دولتها و کشورهای مسلمان را آنان در اختیار گرفته و کنترول می کنند.
از سویی نیز در بیشتری از کشورهای دنیا، نظام و احکام و مقررات غیر دین اسلام، ساری و جاری است و این توقع به مراتب بیش از حد و نابخردانه است که بخواهیم مقررات و قوانین اسلام را در آن سرزمین ها به اجرا بگذاریم و خویش را چون داعش و القاعده و امثال آنها از گروههای تروریستی، مسخره خاص و عام کنیم!
به خوبی می دانیم که امروزه احکام و مقررات اسلامی در جوامع مسلمانها و در کشورهای اسلامی، تمام و کمال و حتی به شکل ناقص و کمرنگ آن هم تطبیق و اجرا نمی شود؛ حالا این کمال و اوج نادانی نخواهد بود که انتظار پیاده شدن قوانین اسلامی را در کشورهایی داشته باشیم که مسلمانان در آنجاها در اقلیت است و نظامهای حاکم در آن کشورها نیز نه تنها رنگ و بوی نظامهای حتی مسیحی و یهودی و بودایی را ندارند؛ که از بیخ و بن با نظامهای الهی عناد و دشمنی آشکار دارند و بینش سکولاریزم و حتی لائیک در آن کشورها، حرف اول و آخر را می زنند.
حال در یک چنین کشورهایی نمونه هایی از دست پروده های گروه تروریستی داعش، به گمان خود شان با هدف مبارزه با مفسده های اخلاقی، به باشگاهی از سلسله باشگاههای همجنسبازان در امریکا حمله مسلحانه می کند و به خیال باطلش، قانون جزائی اسلام را در باره تعدادی از آنها تطبیق می کند!
البته فرض مذکور در صورتی است که قبول کنیم حمله کننده از افراد وابسته به گروه تروریستی داعش بوده که به دستور رهبران داعش، دست به این کشتار زده است؛ چرا که بواقع معلوم نیست که عمر متین؛ حمله کننده به همجنسبازان امریکایی، آدم عقده ای و روانی نبوده و با دستور رهبری داعش دست به این عمل زده باشد.
۳- و سرانجام نکته پایانی اینکه آئین متمدنانه و انسان ساز اسلام، با کشتار افراد و آنهم به گونه فجیع و بدمعاشانه به هیچ عنوان سر سازش نداشته و این جنایات و بزه کاری های اجتماعی را تائید نمی کند و بر عکس، این حادثه و مانند آن را نتیجه دوری انسانها از مبانی و آموزه های اخلاق دینی می داند که امروزه در جهان غرب بیداد می کند و هر از گاهی از ملل غربی قربانی می گیرد.
به نظر می رسد چنانکه پدر و خانواده عمر متین؛ حمله کننده به باشگاه شبانه، گفته اند اقدام عمر هیچ گونه ارتباطی به داعش و امثال آن نداشته و او به دلائل شخصی و علایق باطنی، دست به حمله زده و بقول خودش، کسانی را که جامعه انسانی را با ارتکاب عمل شنیعی مانند لواط به گند کشیده اند، به سزای اعمال شان رسانده است.
مولف : عبدالکریم محمدی
