تاریخ انتشار :شنبه ۸ حوت ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۳۴
کد مطلب : 123169
چرا اراده ای سیاسی نیست؟
" کمیته مستقل مشترک نظارت وارزیابی با فساد اداری" گفته است که اراده سیاسی در حکومت افغانستان برای مبارزه بافساد وجود ندارد.
این اداره تلاش ها ی حکومت در راه مبارزه با فساد اداری را شکننده خوانده وگفته است که امکان باز گشت به گذشته وجود دارد.
این که اراده سیاسی وجودندارد، از یک پرسش بنیادی تر بر می خیزد وآن اینست که چرا سیاست در افغانستان آلوده وآغشته بافساد است، ودر پانزده سال گذشته هیچگاه یک سیاست نیمه شفاف حتا بوجود نیامده است؟
چرا افراد ونهاد هایی که در تلاش کاستن از بار فساد هستند و می خواهند اداره های با حد اقل سلامت ایجاد شود نمی توانند این پرسش را از خود مطر ح نکنند و نپرسند که چرا فساد دراداره های حکومتی چنان امر شایع و رایج است که حتا کسی احساس ناراحتی نمی کنند وازدیدن فساد رنج هم نمی برند وفساد را امر پذیرفته شده می دانند وخود را رام و تابع فساد می انگارند؟
واقعیت آنست که کسانی که فساد را در افغانستان مورد مطالعه قرار داده اند و به ریشه ها وعلت های فساد پرداخته اند ازاین نکته غفلت کرده وجدی نگرفته اند یا آن که از شناخت آن عاجز بوده اند که عمده ترین علت فساد در اداره های حکومتی افغانستان ناشی از ذهن های فساد آلودحکومت گران است. نتوان زیر مجموعه های اداره های حکومتی را مشمول آن دانست، اما بی تردید درراس اداره های حکومتی کسانی نشسته یا تقرر یافته اند که به فساد سیستماتیک باورمند هستند.
بنابراین با دید ژرفتر به حکومت می توان دریافت که حکومت پرورش دهنده فساد در درون خود است.به کلام دیگر، فساد قبل ازآن که در اداره های حکومتی باشد در ذهنیت حکومت گران است،ذهنیتی آغشته وآلوده به قوم گرایی است.
سران حکومتی وقتی تمام هم وغم شان این باشد که اداره های حکومتی را از طرفداران خود یا ازاقوام منصوب به خود پرکنند و در صورت انتساب ازآنها به فاع بر خیزند، فساد آنها را نا دیده گیرند،این فساد چگونه می تواند کاهش پیدا کند؛
وقتی اداره های حکومتی با چنین فکر فاسدی ایجاد شود، فساد از صورت فردی به صورت شبکه های بسیار پیچیده در می آید که مواجه شدن باسهولت انجام نمی گیرد. شبکه ای که نه تنها مبارزه با آن دشوار حتا غیر ممکن می شود.
فساد شبکه ای به معنای آنست که افرادی که دست به فساد می آلایند از پشتوانه محکمی سیاسی برخوردار هستند که در مواقعی از آنها حمایت می شود، و بر نمی تابند که دست کسی به آنها برسد و از فساد منع کند یا به نهاد های قضایی معرفی شود.
این پیوند در طول زمان چنان عمیق وگسترده ونا مریی شده است که شناخت این پدیده شبکه ای سرطان گونه نیازمند کارهای کار شناسی است.
لذا بسیار ساه اندیشی خواهد بود که نهادی از بیرون حکومت به فساد موجود در حکومت بنگرد،آنگاه احساس خوش بینی کند که می تواند با فساد دست وپنجه نرم کند و یا آن را ازبیخ و بنیاد بر افگند.
لذا هم خوش بینی ها درمبارزه بافساد بی مبنا است وهم بد بینی ها نشانه ای از عدم شناخت درون مایه های فساد درکشور است.
حکومتی که مبنای قومی دارد ازدید عمیق ومبنایی عدالت محوربرخوردار نیست. هیچ سیاست مدار وفیلسوف سیاسی نیز مدعی نشده است که در یک حکومت قومی می توان ازعدالت سخن گفت و یا عدالت را به منصه عمل رسانید و فساد را خاتمه داد.
نفس حکومت قومی فساد آور وضد عدالت است به کلام دیگر حکومت قومی تباین ذاتی با عدالت دارد.این مباینت را چگونه می توان رفع ودفع کرد.
وقتی سیستم با فساد آغشته باشد با فساد های کو چکترچگونه می توان مبارزه کرد .
کسانی این مبنای اصلی را در رد یا بی فساد حکومت افغانستان مد نظر ندارند یا آنکه بهای لازم را به ریشه اصلی فساد نمی دهند به معنای آنست که نه فساد را شناخته و نه هم می توانند پیشنهاد جدی و راهگشا برای کاهش فساد ارایه دهند.
اداره هایی هم که برای مبارزه با فساد به وجو می آیند وهم چنانکه درزمان حکومت کرزی وجود داشت ودر حکومت کنونی هم وجود دارد، خود به جزیی از فساد تبدیل می شوند. درنتیجه فسادی بر فساد افزوده می گردد.
تا هنوزنهادهای گونا گونی از وجود فساد درحکومت شکایت کرده وضعیت کنونی را غیر قابل تحمل دانسته اند .
اینکه این وضعیت غیر قابل تحمل است، تردیدی نیست آنچه مایه تعجب است این که، نهاد هایی که بر این وضع هشدار می دهند، پرده از فساد ساختاری حکومت برنداشته و برای رفع ودفع آن چاره وگزیری پیشنهاد نکرده اند.
چندی قبل نیز دو نهاد بین المللی هردو از وجود فساد در دستگاه حکومت گفته بودند و حکومت افغانستان را هشدا رداده بودند که تداوم فساد به سقوط حکومت می انجامد، اما راه حل هایی که ارایه داده و بسته ای پیشنهادی که به حکومت سپردند از فساد ساختارمند سخنی به میان نیامده بود .
راه حلی که به نظر می رسد آنست که نهادهایی که در مورد فساد می نویسند ویاهر از گاهی اظهار نظر می کنند یا هشدار می دهند راه برون رفت از حکومت قومی را ارایه دهند ،که چگونه می توان ازاین ساختار نا عادلانه وفساد آلود عبور کرد وبه یک ساختار عادلانه روی آورد واز طریق ایجاد یک اداراه غیر قومی به بافساد موجودمبارزه کرد.
گرچه ایجاد اداره های غیرقومی در وضعیت کنونی افغانستان دشواراست و کسانی که درراس اداره های حکومتی قرارگرفته چنان آلوده وآغشته به فساد هستند که حتی احساس نمی کنند که فسادی وجود دارد.
لذا هیچ هشداری برآنها تاثیر گزار نیست . نهاد های مدنی وجامعه افغانستان دو راه بیشتر ندارند، یا تحمل کنند که این گونه اداره هم چنان حکومت کند یا آن که ازطریق حرکت های مدنی مسالمت آمیز بر حکومت فشار آورند تا رویکرد خود در استخدام روسای اداره های حکومت تغیر دهد.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdcjmtevhuqe8vz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما