تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۸ حمل ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۳۷
کد مطلب : 61986
کدام یک سر در گم اند، دولت یا مخالفان مسلح و یا هیچکدام؟
در پی حمله مرگبار مخالفان مسلح دولت به محکمه ای در ولایت فراه و کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از هموطنان بی گناه ما، حامد کرزی رییس جمهور طی یک اعلامیه رادیویی، حمله مذکور را شدیداً تقبیح و نکوهش کردند.
حامد کرزی، رئیس جمهوری اسلامی افغانستان در قسمتهایی از این اعلامیه می گوید: " کشتار عامه در ولایت فراه این را نشان داد که طالبان در یک بازی سیاسی طوری گیر مانده اند که هر عمل شان شعار خود شانرا نفی می کند.
هر زمانیکه ما در افغانستان گام های موفقی را برای حفظ حاکمیت ملی، رفاه و آسایش مردم و اتکا به خویش بر می داریم، طالبان عملی را انجام می دهند تا تشدد و تشنج در کشور بیشتر گردد و مشکلات جاری ادامه یابد.
در این اواخر ما برای حاکمیت ملی و تامین بیشتر صلح در کشور یک گام موفق دیگری را برداشتیم، زندان بگرام به حکومت افغانستان انتقال گردید، از بگرام و دیگر زندان ها شمار زیادی از طالبان بی گناه و زندانیانی که بنام طالب گرفتار گردیده بودند، رها شدند. اما در مقابل این عمل انسانی، طالبان حادثه المناک فراه را آفریدند تا مردم ما را در مقابل عمل رهایی طالبان زندانی، بد بین سازند.
من در اینجا برای طالبان افغان می گویم تا از رهبران خود بپرسند که این کشتار عامه در کابل، خوست و فراه برای کی و برای تحقق اهداف کی ها بوده است؟ آیا برای این بود که مردم بیگناه که بنام طالب گرفتار شده اند باز هم در زندان بمانند و رها نشوند؟ و یا زندان بگرام به حاکمیت ملی افغانستان تعلق نگیرد و حاکمیت کشور تحکیم نگردد؟ اگر رهبران شان به این سوالات آنها پاسخ ندارند، پس این ها باید به وطن خویش بر گردند و با هموطنان خود در یک صف واحد قرار گرفته، دیگر برای اهداف بیگانه ها استعمال نشوند.
یکبار دیگر به طالبان صدا می کنم که اگر مسلمان و افغان هستید، تفنگ و اهداف بیگانه ها را رها کرده، افغان کشی و مسلمان کشی را بس کنید".
اظهارات بالا فقط قسمتهایی از بیانیه رادیویی ریاست جمهوری اسلامی افغانستان بود که در محکومیت حمله مخالفان دولت و علیه آنان، صادر شده است. پیش از آنکه وارد هر گونه نقد و قضاوتی شویم، به این پرسش توجه می دهیم که با توجه به وضعیت کنونی مخالفان مسلح دولت که حمایت دولت اسلام آباد را با خود دارند، چگونه باید برخورد کرد؟
آیا باید با تمام قوا و امکانات علیه آنان جنگید تا وادار به تسلیم و مصالحه شوند و یا آنکه چون رییس جمهور و همفکران ایشان در دولت و حکومت، راه سازش و مدارا را با آنان در پیش گرفت و در برابر هر اقدام غیرمسئولانه و تخریبی آنها، صبر و شکیبایی پیشه کرد و همواره آنان را با موعظه و نصیحت، به ترک جنگ و بردارکشی، تشویق و ترغیب کرد؟!
چنانچه می دانیم راه اولی که امکان وقوعی ندارد و نه جامعه جهانی و نه دولت، از انگیزه جدیِ جنگ با مخالفان مسلح، برخوردار نیستند. راه دوم نیز چنانچه تا کنون به تجربه نشسته ایم، به هیچ عنوان ثمره و سودی نداشته است و حاصل آن، جز ازدیاد حملات انتحاری و جسور شدن هر چه بیشتر مخالفان مسلح و حامیان خارجی آنها، چیزی دیگری نبوده است.
پس آیا راه سومی می تواند وجود داشته باشد که در پرتو آن، هم با طالبان جنگید و هم با آنان مصالحه کرد و به تعبیر دیگر، نه با آنان جنگید و نه هم وارد مذاکرات صلح و آشتی شد؟! از دید بسیاری از کارشناسان یک چنین راهی وجود دارد و این همان راهی است که عملاً با مخالفان مسلح در پیش گرفته شده است.
راهی که همه از جامعه جهانی گرفته تا دولتهای کابل و اسلام آباد، در واقع و حقیقت همان راه را می روند؛ اما هیچکدام به روی شان نیاورده و بدان اذعان نمی کنند. بنابراین دیدگاه، وضعیت افغانستان، از اینی که هست، هیچگاهی بهتر و بدتر نخواهد شد.
این راه چه معقول و چه نامعقول، تنها گزینه ای است که بر سر راه دولتمردان کشور قرار گرفته است و در واقع، سناریوی رقت انگیز و اسفبار کنونی کشور، همان آتشی است که دولتمردان پیشین و پسین ما خود در مرز و بوم خویش برافروخته اند و امروز نیز تبعات و پیامدهای ناخوشایند آن را به تجربه نشسته اند.
جالب است بدانیم حتی کسانی از اپوزیسیون که همواره منتقد سرسخت برخورد رییس جمهور و حکومت با مخالفان مسلح بوده اند، خود در پیمودن راه مماشات و مدارای با آنان، علاقه مند و مصمم بوده اند. ملت افغانستان هنوز از یاد نبرده است مذاکرات هیاتی از اپوزیسیون با مقامات پاکستانی در جهت مصالحه با مخالفان تحت حمایت آنان در اسلام آباد را.
به هر تقدیر، آنچه از برخورد دولت و حکومت با طالبان و مخالفان مسلح، قابل سرزنش و نکوهش است، نه مماشات و مدارا و صلح خواهی آن با این گروههایِ دارای پشتوانه سیاسی و بین المللی است؛ که این موضع و با توجه به وضعیت موجود در کشور، لازم و ضروری نیز است؛ بلکه و از دیدگاه برخی از آگاهان، نقص دولت و حکومت، بر می گردد به وابستگی ها و گرایش های قومی و نژادی که در میان حلقاتی در ارگ ریاست جمهوری وجود داشته و هر از گاهی بر ریاست جمهوری نیز اعمال فشار می کنند.
با همه اینها، به نظر می رسد خیلی هم نمی توان موضع رییس جمهور در قبال مخالفان مسلح دولت را به باد انتقاد گرفت، چرا که رییس جمهور در این مورد خاص، راهی می رود که همگان رفته و می روند.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcjmhem.uqevozsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

همه سر در گم اند این کشور نیاز به رهبری فرزانه، هوشیار،و با تدبیری مثل رهبر ایران نیاز دارد.
کشوری که بخاطر قدرت و پول یکدیگر را میکشند و رئیس جمهور درست و حسابی ندارد امنیتش کجا بود !!!!!!!!!!!
به نظر من هر سر در گم هستند
دولت و ملت ما فقط ابزاری هستند در دستان امریکا و غربیها برای پیش بردن اهداف خودشان
صلح با طالبان یک بازی سیاسی بیش نیست چون طالبان خودشان دست پروده امریکا هستن و از حمایت او برخوردار هستن و از طرف امریکا تقویت میشوند.
طالبان بازیچه دست امریکا هستن هر تصمیمی که امریکا بگیرد همان میشود.
با داشتن یک رهبر با تدبیر و عادل ، اتحاد و همبسنگی میتوان از سر درگمی نحات یافت.