تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲ جدی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۲
کد مطلب : 135670
پشت صحنه های ماجرای ایشچی و دوستم!

از نخستین روزهایی که سناریوی احمد ایشچی و جنرال دوستم روی صحنه رفت، برخی رسانه های گروهی این سناریوی مضحک را به نمایش گذاشتند؛ دو نوع برداشت وجود داشت و هنوزهم دارد.

یکی برداشت کسانی است که ماجرای ایشچی و دوستم را به چشم یک واقعی می بینند که اتفاق افتاده و جنرال دوستم در ایجاد و شکل دادن چنین سناریویی رسما دخالت کرده است، چون این سناریو را عاری از هر تخیل و پیش زمینه می بینند، بدین باور هستند که این ماجرا باید از سوی نهادهای عدلی و قضایی مورد پیگرد قانونی قرار گیرد و سرانجام جنرال دوستم به پنجه قانون سپرده شود!

چنین به نظر می آید که این طیف آدم ها از این واقعیت بی خبرند که بسیاری از رویدادهای کنونی ریشه در گذشته دارد، کسانی که گذشته این گونه ماجراها را نمی دانند گمان می برند که رخداد کنونی در همین زمان رخ داده عامل یا عاملانی دارد.

نکته دوم آنست که در افغانستان قانون هیچ وقت "پنجه" نداشته اگر پنجه ای تراش خورده ای هم بوده در اختیار سیاست مداران و ارباب قدرت قرار داشته وهیچگاه در خدمت برقراری عدالت نبوده است. این که عاملان این حادثه به پنجه قانون سپرده شود از همان حرف های خنده داری است که تا هنوز بارها اظهارشده است.

طیف دیگر از تحلیل گران نیز وجود دارند که این رخداد را سناریویی می دانند که طراح آن عوامل داخلی و خارجی بوده و هستند. این حادثه سر درازی دارد، درست دریافته نخواهد شد مگر اینکه ریشه ها، انگیزه ها و پشت صحنه های آن مورد دقت ورزی قرار داده شود.

اگر این نکته مورد توجه و امعان نظر قرار گیرد که هر حادثه ای ریشه های تاریخی دارد و بدون آن ریشه ها، یافتن ریشه رخدادهای کنونی دشوار است تحلیل این رخداد را آسانتر می کند. سابقه احمد ایشچی و جنرال دوستم این نکته را روشن می کند که هر دو وابسته به حکومت حزب دموکراتیک خلق بوده اند؛ اما جنرال دوستم در آخرین سال های حکومت داکتر نجیب(اوایل دهه ۹۰) به آن حزب و رژیم پشت کرده روی به سوی مردم آورده و با مجاهدان زمان خود همکاری کرده، در شکست حزب دموکراتیک خلق که در زمان رژیم نجیب به حزب "وطن" تغیر نام یافته بود دخالت داشته است.

احمد ایشچی نیز عضو آن حزب بوده و در قالب آن حزب فعالیت کرده اما از همان گذشته های دور با جنرال دوستم مخالفت(رقابت) داشته است؟ این پرسش مطرح می شود که آیا مخالفت های گذشته ایشچی با جنرال دوستم هیچ نقشی در ایجاد ماجراهای کنونی نداشته است؟

گرچه آمار و ارقامی که بتوان بر آن اتکا کرد و رخداد کنونی را بر آن متکی دانست وجود ندارد؛ اما بی تردید کینه های گذشته نمی تواند به کلی از ذهن ایشچی پاک شده باشد و او با حسن نیت با جنرال همکاری کرده باشد.

همین که هر دو در حزب دموکراتیک بوده اند و هر دو نیز فعالیت سیاسی داشته؛ اما جنرال به عنوان مرکز ثقل اقوام ترکتبار افغانستان در آمده و زبان گویای آن قوم به حساب می آمده خود دلیل خوبی است که حسادت و دشمنی احمد ایشچی را بر انگیخته باشد تا مترصد فرصت ضربه زدن به او بماند یا تلاش کند با او از در مخالفت در آید یا چنان در این زمینه در بند تعصب فرو افتد حتا از آبروی خود بگذرد تا رقیب سیاسی خود را بر زمین زند.

ادعایی که از سوی طرفداران جنرال دوستم مطرح شده آنست که ایشچی در این اواخر مواضع طالبان را مورد تایید قرار داده به نفع طالبان وارد عمل شده است و جنرال دوستم را متهم به کمونیست بودن کرده است. ادعاهایی که هیچ گاه از سوی رسانه های گروهی و مقام های قضایی مورد پرسش قرار نگرفته است.

در حالی که قدر مسلم است که احمد ایشچی متدین تر از جنرال دوستم نیست و این را گذشته هر دو نشان می دهد، و تنها علتی که ایشچی را وادار کرده است که به طرفداری از طالبان لب بگشاید، رقابت ها، ضدیت ها و حسادت هایی بوده که او با شخص جنرال داشته است.

یکی از انگیزه های حسادت او با دوستم آنست که بعد از شکست حکومت نجیب، نام و آوازه دوستم تمام دنیا را تسخیر کرد، او به عنوان یک فرد ملی و میهن پرست شهرت جهانی یافت، این لقب و عنوانی بود که او را محبوب مردم قرار داد و هم به او مصؤنیت بخشید؛ اما این عنوان مطنطن هیچگاه به احمد ایشچی و سایر هم قطاران جنرال داده نشد.

این عقده های حقارت می تواند مبنای مخالفت با جنرال باشد، برای این که این رقیب دیرینه را واداشته باشد تا هر نوع اتهامی را به او وارد آورد تا از چشم مردم بیاندازد.

با قطب بندی های جدید بین المللی و رو در روی قرار گرفتن قدرت های جهانی، مثل روسیه و کشورهای غربی، پشت صحنه های دیگری شکل گرفت که می تواند از علت های بسیار مهم دیگری باشد که به عنوان شکل دهنده این ماجرا مورد توجه قرار گیرد؟

این که حکومت های غربی طرفدار حقوق بشر باشند و با این ایده به اتهام های وارد آمده بر جنرال دوستم نگریسته شود سخن مضحکی بیش نیست، هر انسان آزاد اندیشی می داند که حقوق بشر در روزگار کنونی بیش از یک ابزار سیاسی در دست حکومت گران غربی نیست. وقتی بیش از ده سفیر کشورهای غربی از احمد ایشچی پشتیبانی می کنند و از حکومت افغانستان می خواهند که این ماجرا را پی گیری کنند، نشان می دهد که جهت گیری های سیاسی و نزدیکی دوستم به روسیه از مبناهای اساسی فشارهای سیاسی غربی ها بر جنرال دوستم است.

پشت صحنه ای که جنرال را در منگنه قرار داده آنست که غربی ها برای ضربه زدن به روسیه کمر بسته اند؛ زیرا روسیه ابتکار عمل غربی ها را در سوریه ستانده و در موضع انفعال قرار داده است. چنانچه غربی ها در سمت و سو بخشیدن آینده سوریه در مواضع واکنشی قرار داده است.

بنابراین ضربه بر روسیه نیامند زمینه سازی ابتدایی است، این زمینه ایجاد نمی شد مگر این که موانع اولیه از راه سیاست های غربی در منطقه برداشته شود، وجود و حضور دوستم در شمال افغانستان و در مرزهای روسیه یکی از موانع مهم است.

حضور داعش در افغانستان جنرال را وادار به واکنش خواهد کرد، او برای دفاع از مردم خویش دست به اقدام خواهد زد که این اقدام احتمالی جنرال می تواند مانع مهم در راه رسیدن داعش به مرزهای روسیه باشد.
بنابراین ماجرای کنونی جز با در نظر داشت مجموع پیش زمینه هایی مطرح شده قابل تحلیل نیست.

کسانی که بدون پشت صحنه ها این ماجرا را تحلیل می کنند یا بی خبراند یا آگاهانه به نام آزادی و آزادی رسانه ها، تلاشی در جهت رسیدن اهداف صرف مادی خود هستند.

https://avapress.com/vdcjaievyuqetmz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما