تاریخ انتشار :پنجشنبه ۲۳ ثور ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۵۸
کد مطلب : 126228
زمزمه هایی مبنی بر واگذاری برخی از ولایات به دشمن!
نماینده مردم ارزگان در مجلس نمایندگان هشدار می‌دهد که ولایت ارزگان در آستانه سقوط به دست طالبان قرار دارد.

آقای بارکزی که در نشست عمومی مجلس صحبت می‌کرد،:" گفت که بیش از یک ماه می‌شود که راه‌های مواصلاتی ارزگان از سوی طالبان مسدود است. راه ارزگان- قندهار به صورت قطعی مسدود است، وقتی راه مواصلاتی یک ولایت بیش از یک ماه مسدود باشد شما قضاوت کنید که بر سر این مردم چه می‌گذرد.

حرف‌هایی وجود دارد که ولایت ارزگان و هلمند(به جز شهر لشکرگاه) در یک معامله به مخالفان مسلح دولت سپرده می‌شود. اگر به وضعیت ارزگان توجه نشود؛ احتمال آن وجود دارد که این ولایت به دست طالبان سقوط کند."

امثال خبرهای فوق در صورت صحت، خبر از وقوع فاجعه ای دردناک و تاسف برانگیز در افغانستان می دهد و این پرسش را در ذهن مردم برجسته می سازد که بواقع حکومت به دنبال چیست و اگر قرار بود که ولایات کلیدی ای چون هلمند و اروزگان به طالبان و حامیان خارجی آنها واگذار شود، پس این همه مبارزه با دشمنان و دفاع از تمامیت ارضی کشور در این همه سالها چه معنی و مفهومی داشت و چرا این همه نیروهای امنیتی ما در اردو و پولیس و سایر نهادهای دفاعی کشور، بدون دلیل و موجب جان های شیرین و عزیز خویش را از دست دادند و فرزندان ما گروه گروه بکام مرگ فرستاده شدند.

اگر امثال این خبر درست باشد، سران حکومت وحدت ملی به شدت در معرض بازخواست و استیضاح جدی مردم افغانستان قرار دارند و این پرسش گریبان آنان را به سختی می گیرد و گلوی آنها را به شدت می فشارد که آنان به چه حقی قسمتی از خاک این وطن را به دشمنانی واگذار می کنند که هیچ رحمی نسبت به مردم افغانستان ندارند و خود را دربست در اختیار منافع بیگاناگان قرار داده اند؟!

طالبان و امثال آنها از گروههای مسلح موجود در کشور در طی چندین سال جنگ و بحران آفرینی شان در افغانستان و با عملکرد دهشت بار و غیر مسئولانه شان در برابر دولت، ملت و کشور خویش و با کشتن و مجروح و معیوب و معلول کردن بسیاری از مردم، به وضوح ثابت کردند که از زمانی که حلقه غلامی بیگانگان را در گوش خود کرده اند، از وطن و مردم خویش بریده اند و چیزی جز رسیدن به قدرت و دست نشاندگی در دولت و حکومت، برای آنان مهم نیست و ارزشی ندارد.

امروزه در سراسر ولایات و قریه ها و قصبات افغانستان و شهرهای بزرگ و کوچک اگر همه پرسی ای برگزار شود که آیا ساکنان آنها دوست دار بازگشت طالبان و گروههای شبیه آنان به قدرت و حکومت هستند، قطعاً پاسخ قاطبه مردم کشور منفی خواهد بود و مردم حتی اوضاع اسفبار جاری در دوره حکومت کنونی - که بواقع همه جانبه بحرانی و متشتت است- را به بازگشت طالبان و حکومت آنها ترجیح می دهند و همین واقعیت نیز راز شکست طالبان است و شانس قدرت و حاکمیت دوباره را از آنان سلب می کند.

حال و در یک چنین شرایطی که مردم ما هیچ گونه تمایل و اقبالی به بازگشت طالبان ندارند و شبانه روز در دعاهای خویش نابودی و اضمحلال این گروه وابسته و ستم پیشه را از خدا می خواهند، به قول تعدادی از نمایندگان و کارشناسان مسائل کشور برخی از حلقات موجود در بدنه نظام و حکومت سعی در کشاندن قاتلان اصلی ملت در درون ارگ قدرت و ریاست دارند.

بدتر از همه برخورد منفعل حکومت به اصطلاح وحدت ملی در برابر این دسته از هواداران چند آتشه طالبان در درون ارگ است که بجای آنکه تصمیم بر جارو کردن ارگ و کابینه از وجود نیروهای ستون پنجمی دشمن بگیرد و به این طریق خود را به مردم خویش نزدیک تر کند، با برخورد انفعالی و پرسش برانگیز در برابر طرحها و نقشه های ستون پنجم دشمن در درون حکومت، آب بیشتر در آسیاب دشمن می ریزد و فاصله ایجاد شده میان خود و مردم را بیشتر از پیش می کند!

چنانکه برخی از تحلیلگران می گویند شاید مراد دولت وحدت ملی از این گونه عملکردهای نرم و سازشی در برابر طالبان، جلب کردن توجه آنها و حسن نیت نشان دادن به آنها نسبت به شریک ساختن آنان در قدرت و حکومت است به اضافه این فرضیه که حکومت به خصوص حلقات طرفدار قوم و قبیله گرائی در ارگ، با این گونه عملکردها به طالبان پیام تشکیل یک قدرت و حکومت واحد و متحد بر اساس معیارهای عشیره و قبیله گرائی را می دهند و از آنان می خواهند تا در این زمینه همفکران شان را در درون حکومت یاری دهند.

در هر حال، چه آن احتمال درست باشد و چه این، یک نکته را سران حکومت وحدت ملی باید عمیقاً در نظر بگیرند و آن این واقعیت است که مردم افغانستان دیگر آن مردم خواب رفته ی چندین قرن پیش نیستند که به هر حکومت و رژیمی اجازه بازی با سرنوشت خویش را بدهند و بگذارند تا آنان هر گونه که دل شان می خواهد با حال و آینده این سرزمین و فرزندان آن بازی کنند.

می دانیم که بر رغم بی شماری از بحرانها که مردم افغانستان را احاطه کرده و زندگی را بر آنان سخت و ناگوار ساخته؛ اما در میان ملل جهان و منطقه، از ملتهای بیدار و آگاه به امور به حساب میایند و همین شاخصه نیز موجب می شود تا بر رغم گرفتار بودن این ملت در کوران بحرانهای دست ساز استعمار جنوب و غرب، باز هم بر این ملت و هوش و توانمندی های کم نظیر آن امیدوار بود و یقین کرد که روزی همه ی این نابسامانی ها را کنار زده و امنیت و رفاه و آرامش را به خانه مشترک خویش خواهد آورد.
https://avapress.com/vdcirqazvt1arr2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما