تاریخ انتشار :سه شنبه ۷ میزان ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۳۷
کد مطلب : 116896
حکمت و حکومت علوی – ۴

حاکمان، اخلاق و وارستگی

حاکمان، اخلاق و وارستگی

یکی از مهم ترین شاخصه های حاکمان در حکومت علوی، داشتن اخلاق است و وارستگی از مطامع دنیوی است.
علی علیه السلام خود نمونه ای تمام و کمال و بی نقص از حاکمی است که شبیه به فقیرترین رعایای تحت حاکمیت خود زندگی می کند.
آنچه در تاریخ در اوصاف زندگی زاهدانه امیر مؤمنان آمده است‌ تا امروز بی بدیل است و زبانزد همگان شده است.

امام علی علیه السلام همانگونه که سخن می گفت و فکر می کرد، زندگی و عمل نیز می کرد. این امر، حتی در دوران خلافت پنج ساله ایشان نیز بروز عینی و عملی داشت و این یکی از همان مواردی بود که برای بسیاری از اشراف قریش که بیت المال را ملک انحصاری و بلامنازع خود می انگاشتند قابل تحمل نبود.

برای امام اما تفاوتی نمی کرد که بر اریکه قدرت باشد یا در نخلستان های اطراف مدینه کار کند. او زندگی اخلاقی را از معلم بی مانندی چون پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله و نص قرآن کریم آموخته بود و به آن التزام عملی و باور و تعهد قلبی داشت.
برای چنین شخصیتی قدرت نه یک جاذبه فریبنده که مسؤولیتی خطیر و سنگین بود.
برای بسیاری از اشراف قریش که مجذوب جاذبه سحرآمیز قدرت بودند، بسیار مایه شگفتی و نارضایتی بود که امام پس از به قدرت رسیدن و دستیابی به خلافت نیز همان نگاهی را به دنیا، عدالت، اخلاق و وارستگی از جاذبه های قدرت داشت که پیش از آن داشت.

امام آشکارا و بی محابا می فرمود:والله لواعطیت الاقالیم السبعة بما تحت افلاکها علی ان اعصی الله فی نملة اسلبها جلب شعیرة، ما فعلت.
به خدا قسم در برابر دریافت هفت اقلیم و آنچه زیر آسمان های آنهاست حاضر نیستم به اندازه گرفتن پوست دانه جوی از دهان مورچه ای، معصیت خدا کنم.

جامعه ای که در جستجوی عدالت واقعی است نیاز به چنین حاکمی دارد. حاکمی وارسته از دنیا و رهیده از جاذبه های دلفریب و چشم نواز قدرت، و این رمز نیاز انسان امروز و جامعه ما به علی و عدالت و حکمت و حکومت علوی است.
حاکمی که خود چنین نگاهی به قدرت و ثروت دنیوی ندارد، چگونه می تواند با فساد مبارزه کند؟

در این میان، باید توجه داشت که هرگز نمی توان انتظار داشت که کسی از حاکمان امروز، شبیه آن یگانه فرزانه روزگار باشد، چه به اذعان دشمنانش، مادر روزگار دیگر عقیم است که فرزندی چون علی به بار آورد؛ اما این روش عمل، حد اقل های یک امیر و فرمانروا و حاکم را به ما نشان می دهد و چون چراغ های راهنما، به ما قدرت تفکیک حاکمان راستگو و درستکار از حاکمان دروغگو و فریبکار را می آموزد.
در این زمانه آشفته، شاید بسیار رویاپردازانه باشد که حاکمی چون علی و حاکمیتی علوی را آرزو کنیم؛ اما ایکاش حاکمان زمان ما، معیارهای حداقلی و قابل دسترسی مانند آنچه اوسوالد اشپنگلر؛ اندیشمند غربی می گوید را دارا باشند.

او می گوید:«اولین مساله که مستلزم سیاستمداری است، احراز شخصیت است. مساله دومی که هرچند جلوه ندارد ولی مشکل تر بوده و تاثیر نهایی آن بیشتر است، ایجاد سنت و یک سلسله رسوم قابل دوام است. وی بایستی در دیگران به گونه ای نفوذ یابد که کارها و اقدامات او با همان شدت و همان روحیه که مخصوص خود اوست تعقیب شود؛ ولی بایستی چنان جنبش و فعالیتی ایجاد کند که برای ادامه و ابقای آن به وجود شخصیتی او احتیاج نباشد. در این مرحله سیاستمدار به مقامی می رسد که در عصر کلاسیک آن را به موهبت الهی تعبیر می کردند. در این مرحله، وی خلاق زندگانی نوین و بنای روحانی نژاد جدید می گردد. شخص او که بشری بیش نیست، پس از چند سالی از میان می رود؛ولی عده معدودی که دست پرورده او هستند، راه و روش او را اتخاذ کرده و تا زمان غیر محدودی ادامه خواهند داد.

ایجاد این اثر جهانی (سنن باقیه) با این نیروی باطنی طبقه حاکمه، فقط کار یک شخص شخیص است که رسوم عالیه ای به وجود آورده و برای جامعه خود به ارث گذارد. در سراسر تاریخ، چیز دیگری جز این آثار پردوام وجود نداشته است، سیاستمدار بزرگ وجود نادری است.»

با این حساب، حد اقل چیزی که یک سیاستمدار حاکم باید داشته باشد، شخصیتی پاک و صادق و راست کردار است؛ تا دیگران نیز بر پایه عملی که او انجام می دهد، عمل کنند و وقتی دستوری صادر می کند نیز خود نخستین کسی باشد که به آن عمل می کند.
آیا چنین شاخصه ای در رهبران و حاکمان زمان ما قابل شناسایی هست؟
https://avapress.com/vdci3qazqt1azv2.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما