تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۷ حمل ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۴۲
کد مطلب : 39934
رازی برای جذب ثروت های خدا
هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر این که روزى او بر خداست
کسى که با دست کوتاه براى خدا عطا کند با دست بلند خداوند به او عطا مى کند، خداوند آنچه به ما مى دهد تناسب با اعمال ما ندارد بلکه تناسب با کرامتش دارد او با کرمش با ما حساب مى کند نه اینکه ببیند ما چه کردیم .
ما انسان ها هر چقدر هم ثروتمند باشیم هرگز دارایی ما به اندازه ثروت های خداوند نمی شود، تازه همه آنچه که ما داریم از خود خداوند است، ما که چیزی نداریم .
حالا تصور کنیم با همین دست های خالیمان بخواهیم به خداوند که ثروت های عالم و عوالم را دارد بخشش کنیم ، او خود از ما خواسته است که از آنچه به ما بخشیده است ببخشیم تا در عوض بهترین ها را به ما بدهد، به یقین آنچه در دست خداوند است خیلی ارزشمند تر از این پولهای سیاه ما است. اما عجیب است که ما حاضر نیستم یک ریال از دارایی خودمان را با یک دنیا از گوهرهای ناب خداوند عوض کنیم .
اگر آدم ثروتمندی را بشناسیم که در ازای هر قدمی که برایش بر می داریم چندین برابر جبران می کند آیا دیگر برای ما سخت است که هر چه داریم و نداریم را برای او خرج کنیم به طمع چند برابر شدنشان؟
چرا برای خدای خوبمان چنین نیستیم؟ آیا به دارایی هایش شک داریم؟ یا به وعده هایش؟ چرا این حقارت و ناچیزی خود را با معامله با عظمت خداوندیش نمی پوشانیم ؟
حضرت على(علیه السلام) مى فرمایند: «مَنْ یُعْطِ بِالْیَدِ الْقَصیرَةِ یُعْطَ بِالْیَدِ الطَّویلَةِ ؛ کسى که با دست کوتاه ببخشد با دست بلند به او بخشیده مى شود».(1)

در بین علما بحثى است که آیا ثوابى که خداوند مى دهد به عنوان استحقاق است یا تفضّل است یا اثر اعمال انسان است؟ آنها که مى گویند تفضّل است تحلیل آنها این است که تمام هستى ما از آن خداست، لذا آنچه مى دهد عطا و تفضل است چون مزد و استحقاق، موقعى است که ما از خود چیزى داشته باشیم.
 
علاوه بر اینکه آنچه از اعمال انجام مى دهیم مصالح و مفاسدش به خود ما بر مى گردد، لذا استحقاق معنا ندارد بلکه تفضل است.
 
ولى ما نوع دیگرى از استحقاق را قائلیم نه به عنوان کارگر و کارفرما بلکه به این معنا که وقتى فرمان خدا را اطاعت کردیم یک انسان لایقى مى شویم و وجود لایق مستحق انعام و عطاى الهى است، از باب اینکه خداوند حکیم است و به انسان لایق مى بخشد و کسى که گنهکار است لایق جهنم است، ولى در عین حال خداوند آن قدر لطف دارد که خود را بدهکار کرده و ما را طلب کار و مى فرماید: «وَمَا مِنْ دَابَّة فِى الاَْرْضِ إِلاَّ عَلَى اللهِ رِزْقُهَا ؛ هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر این که روزى او بر خداست».(2) و در جاى دیگر مى فرماید: اى مردم به خدا قرض بدهید. این لطف خداست که خود را وام گیرنده و مردم را وام دهنده مى داند.
 
اى کسى که در برابر اطاعت اندک، عطاى بسیار مى دهى، اى که عطا کنى به هر که از تو خواهد، اى که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى.
 
این حدیث مورد بحث نمونه اى از لطف خداوند است که کسى که با دست کوتاه براى خدا عطا کند با دست بلند خداوند به او عطا مى کند، خداوند آنچه به ما مى دهد تناسب با اعمال ما ندارد بلکه تناسب با کرامتش دارد او با کرمش با ما حساب مى کند نه اینکه ببیند ما چه کردیم. لذا در اعمال ماه رجب مى خوانیم: «یا مَنْ یُعْطىِ الکثیرَ بِالْقَلیلِ، یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَأَلَهُ، یا مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً؛ اى کسى که در برابر اطاعت اندک، عطاى بسیار مى دهى، اى که عطا کنى به هر که از تو خواهد، اى که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى».(3)
 
تمام عباداتى که انجام مى دهیم، شکر یک نعمت کوچک خدا را نمى توانیم بجا بیاوریم، آیا در خانه او نرفتن و اطاعتش نکردن بى انصافى نیست.
خدایا به کوچکى ما نگاه نکن بلکه به بزرگى خود نگاه کن و عطایاى خود را از ما دریغ نفرما.
 
پی نوشت ها :
_1نهج البلاغه، حکمت 232.
2_ سوره هود، آیه 6.
3¬_مفاتیح نوین، ص 606.

منبع : خبرگزاری آوا- مشهد مقدس
https://avapress.com/vdchkwnx.23nwxdftt2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما