تاریخ انتشار :جمعه ۱۴ حوت ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۳۵
کد مطلب : 123365
فساد همه جانبه را از ریشه باید مهار کرد
اخیرا تعدادی از علمای کشور و پس از گذشت ۱۵ سال از نهادینه شدن انواع و اقسام فسادهای گوناگون در کشور، احساس مسئولیت کردند و با برگزار کردن نشستی در یکی از حواشی شهر کابل، از دولت خواستند تا به مهار فسادهای متنوع در جامعه ی افغانستانی همت بگمارد.
در ربطِ به برگزاری این گونه نشستها و محافل انتقادی چند نکته قابل تذکر و یادآوری است. نخست اینکه علما و آگاهان دینی و دلسوز برای مردم و امور دنیا و آخرت آنها لازم است تا از سطح و سادگی عبور کرده و عمیق تر به قضایای جاری در کشور نگاه کنند.
حضور نمادهای گوناگون فساد در جامعه ی ما، به هیچ عنوان خود جوش، تصادفی و سطحی و ساده نیست؛ بلکه این پروسه دقیق، حساب شده و ریشه ای در همه کشورهای اسلامی به خصوص در افغانستان، پیگیری می شود.
کشورهای جهان اسلام امروزه فقط از وجود یک یا دو نوع فساد نیست که رنج می برند؛ بلکه این بلایا به شکل بی نهایت گسترده و متکثر در لایه لایه پیکره واحد سرزمینهای اسلامی در جریان بوده و هر آن و لحظه ای نیز شکل متغیر و خطرناک تری را به خود می گیرد.
پس از فروپاشی نظام شوراها و بی رقیب شدن بلوک غرب در بسیاری از زمینه ها به خصوص زمینه اقتصادی و نظامی، ایالات متحده امریکا و شرکای غربی آن، توجه اصلی خویش را به کشورهای اسلامی معطوف کردند و با هدف زمینگیر کردن این کشورها، انواع و اقسام حرکتها و هجومهای سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی و نظامی خویش را علیه اسلام و منافع امت اسلامی در سراسر جهان، آغاز و روز به روز به سرعت و هدت و شدت این هجمه ها افزودند.
با تاسف در این هجوم همه جانبه و ناجوانمردانه، برخی از دولتهای خائن مسلمان، با همه ی امکانات در دست داشته شان غرب را در ضربه زدن به جوامع اسلامی و ارزشهای انسانی- الهی، یاری رساندند و همچنان در حال کمک کردن هستند.
این تعداد از دولتهای خائن به آرمان و اهداف اسلام و امت اسلامی، به گمان واهی اینکه غرب همواره در کنار آنها خواهد ماند و از آنان حمایت خواهد کرد، در خوش خدمتی به سران غرب، گوی سبقت را از یکدیگر ربوده اند و هر کدام سعی دارند تا با خیانت بیشتر و آسیب های جدی وارد کردن به پیکره وسیع و بزرگ جهان اسلام، امتیازات بیشتر از قدرتهای استکباری و استعماری غرب دریافت کنند.
اما آیا بواقع چنین خواهد شد و دولتهای غربی در دراز مدت اعتنائی به آنان خواهند کرد و آنان را در معادلات و معاملات راهبردی جهانی جدی خواهند گرفت؟ پرسشی است که قطعاً پاسخ منفی را با خود به دنبال دارد.
عملکرد متداول و رایج دولتهای غربی در منطقه و جهان و در طول تاریخ حیات سیاسی این کشورها و دولتها به وضوح هر چه بیشتر ثابت کرده که آنان به هر دولت و ملت و کشوری، فقط و فقط به عنوان ابزار و وسیله پیشبرد اهداف و آمال استعماری خویش می نگرند و جز این فلسفه وجودی دیگری برای دولتها و ملتها قائل نیستند.
با توجه به قاعده و فرمول بالا، هر دولت و ملتی برای غربی ها تاریخ انقضا دارد و زمانی که احساس کنند به آن تاریخ نزدیک شده اند، دیگر ابداً فرقی برای آنها ندارد که چه دولت و ملت و کشوری را قربانی می کنند و با بی اعتنائی و بی تفاوتی از کنار آن عبور می کنند و آنها را با سیلی از تنش و چالش و مشکلات، تنها رها می کنند!
به نظر می رسد مشکل فساد اخلاقی و غیر از آن ناهنجاری های مزمن و خطرساز اجتماعی در جوامع اسلامی و به خصوص در افغانستان باید ریشه ای و اصولی حل شود. استکبار و استعمار غربی چنانکه از نقطه نظر سیاسی و اقتصادی و نظامی، جنگ دوامدار و اعلام شده ای را علیه اسلام و آموزه های آن در کشورهای اسلامی آغاز کرده اند، در بعد فرهنگی نیز هجمه های وسیع و تقریبا غیر قابل مهاری را مدت زیادی است که راه اندازی کرده اند و پیش از همه نیز جوانان بناها و کانون گرم خانواده ها را نشانه گرفته اند.
واقعیت این است که این نمی شود که حضور فیزیکی و غیر مسئولانه ونیز دخالت جویانه قدرتهای استکباری غرب را در سرزمینهای اسلامی بپذیریم و احیاناً دالر و دینارهای مشکل دار و نامشروع را از آنها قبول کنیم و بالاتر و اسفناک تر از همه، دولتهای کفر و شرک را بر سرنوشت امت اسلامی و کشورهای آنها مسلط کنیم و آنگاه توقع داشته باشیم که فرهنگ منحط و غیر انسانی غرب، بر همه ی شئونات و زوایای زندگی فردی و اجتماعی ما رخنه و نفوذ نکند!.
بد ترین حالت برای یک کشور اسلامی و یک ملت مسلمان آن است که زیر بار سلطه دولتهای کفر و شرک بروند؛ پدیده شوم و ننگ آور و ذلت آوری که قرآن کریم آن را حرام اعلام کرده و به شدت در برابر آن موضع بسیار تندی را اتخاذ کرده است.
قرآن مجید ابداً اجازه نمی دهد تا دولت و قدرت مستکبر و کافری، سلطه سیاسی و نظامی و اقتصادی خود را بر کشورهای اسلامی تثبیت و بر قرار کند؛ چرا که تثبیت این شکل از سلطه های زیربنائی و راه بردی، تثبیت سلطه های فکری و فرهنگی را نیز به دنبال دارد؛ حادثه شوم و ویرانگری که در بسیاری از کشورهای اسلامی رخ نموده و دین و آموزه های فکری و اخلاقی آن را هدف قرار داده است.
واقعیت این است که دلسوزان جوامع اسلامی اعم از علمای جید و اندیشمندان و آگاهان امت اسلامی، اگر بواقع خواهان بر چیده شدن بساط شوم و ویرانگر مظاهر منحط و مبتذل فرهنگ غربی در کشورهای اسلامی هستند، باید دولت ها و کشورهای مسلمان را از محبوس شدن در چاه سلطه استکبار غرب و شرق نجات دهند؛ تا با مظاهر فرهنگ حیوانی و پوچ غرب، برخورد ریشه ای و اصولی و در عین زمان، مثبت و موثر کرده باشند؛ و الا با برگزاری مراسم و نشست و سخن پراکنی های پروژه ای و بی ریشه، کاری از پیش نخواهد رفت.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdch-xnzm23nixd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما