تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۸ اسد ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۳۱
کد مطلب : 129430
جنبش روشنایی،نردبانی رو به روشنگری...

آری به راستی که درد دردِ فرق بوده و هست و برق شاید بهانه ای بیش نباشد، درد دردِ زیستن در سرزمینی‌‌ست که خصیصه‌ی آشکار آن، تبعیض و تفریق های جاهلانه و سیستماتیک طیفی از سُکان دارانِ البته بانفوذش بالای جمعیت عظیمی از مردم‌شان می باشد، مردمی که از دید آن کدخدایانِ خودپنداشته تنها گناهشان لقبشان بوده و شاید اگر هوشیاری به خرج داده نشود خواهد بود...

این که ادعای بالا حقیقتی‌ست مسلّم یک غرض از عرضه‌ی این مطلب است و آن که در این فرآیندِ تبعیض، سهم هر بخش تا چه اندازه است سخن دیگری‌ست!

۱- طیف سکان داران این سرزمین و روشنفکران آنان:
باید برای آنها و روشنفکران آنها این حقیقت یقینی شود که نمی شود مصلحت قومی‌شان را در فضایی خارج از چارچوب مصلحت ملی ترسیم نمایند. وضعیت اسف بار امنیتی، تحصیلی، رفاهی و بهداشتی هم وطنان ساکن جنوب این سرزمین گویای این حقیقت می باشد...خود را همه کاره پنداشتن و دیگران را به شمار نیاوردن به چه قیمتی؟؟

۲- طیف همان مردمی که گلوی آنها زیر تیغ تیز تبعیض قرار گرفته و می گیرد و از این حیث دلخون اند:

این مردم باید هوشیار باشند و نگذارند عده ای از رجال جوان سیاسیِ آزمون ناداده از گرده هایشان سواری گیرند، گرچه باید داعیه دار حق طلبی باشند اما نباید زمینه‌ی رهیافتی را فراهم نمایند که عده ای موج سوارِ اشکِ تمساح ریزان از رهگذر امواج برآمده از شور و طغیان ملت به اغراض سیاسی و بعضا نا مشروع خویش دست یابند و در انتها آنچه برای مردم مانَد به اندوه و ماتم نشستن در سوگ عزیزان‌شان باشد و در حسرت نیرنگ و فریب، سوختن...

اغراض بعضا ناصحیحی همچون ، حذفِ هر خصیصه ای از شخصیتِ شخصی که در مقام و جایگاه رهبری مردم خواهد نشست؛ خصایصی چون صبغه ای دینی و مذهبی داشتن و جهادی بودن و عالم دین بودن و غیره.

بدیهی‌ست که مقصود حقیر، دفاع کور از عملکرد رهبران کهنه کار و البته معلوم الحال و نیز تخطئه‌ی کامل رجال سیاسی تازه کار نیست بلکه در یک کلام غرض این است که باید هوشیار بود...

۳-روحانیتِ همان مردم زیر تیغ تبعیض:
علما، چه در تحلیل ها و چه در رصد اوضاع باید چندین گام از توده ی مردم پیش تر باشند چرا که عالمان دین به مقتضای رسالتِ بر دوش نهاده شان بایستی عهده دار و قافله سالارِ کاروانِ اهالی سرزمین درک و شعور باشند و لازمه ی سرکاروان بودن، داشتن اخلاص و تعهد و تخصصِ در تشخیص مسیر است. که البته و مع الاسف، معیتِ این سه خصلت در شخصیت علمای این مردم گوهر نایاب و گرانبهای‌ست که به ندرت دست یافتنی‌ست که اگر این گونه نبود، در این کوران حوادث مکرر وطن، عده‌ی کثیری از طلاب جوان به دلیل آنچه ذکرش رفت( عدم وجود همزمان آن سه خصلت در شخصیت اکثیرت زعمای دینی وطن)، در فضای مجازی و حقیقی به مقام و معرفتِ دفاع جانانه از امثال بانیانِ لیسه‌ی معرفتی ها و برخی از هم فکرانِ سکیولار آنها نائل نمی شدند...

سخن آخر :
باید خود را و مردم خود را از آدرس های ساختگیِ مسیر خوشبختی و فلاح که شاید در ظاهر، زیبا جلوه کنند ولی در اصل سرابی بیش نبوده و ما را به سمت مستثمره شدن همه جانبه‌ی اجانب می برند رهانید...
باید ابتدا آدرس حقیقی فلاح را دریافت و بعد آن را به مردم عرضه نمود.

اعتقاد بنده در این رابطه بنا به حکم عقل و نقل در یک کلام تبعیت از ولی فقیه زمان است و بس.

ایشان رستگاری را در تلاش جهادیِ در جهت برپایی تمدن اسلامی‌ می داند و اگر شرایط حساس کنونی جهان را به دیده‌ی دقت بنگریم، مراحل تکوین یک تمدن نوین جهانیِ در حال گذار را به دست انقلابیون سراسر جهان اسلام خواهیم دید.

ضروری‌ست که ما ساکنان سرزمین افغانستان نیز به عنوان تکه ای پرافتخار از پیکره‌ی واحد جغرافیای جهان اسلام در این فرآیندِ فرخنده پویا و فعال باشیم.

در رابطه‌ی با چگونگیِ نقش آفرینی‌مان نیز آنچه به نظر حقیر میرسد این است که بایستی در این زمینه به ساز و کاری از تقسیم وظایف برسیم که در آن اگر شخص دغدغه مندی در زمینه‌ی رویِ کار و جهت دهی افکار عمومی می تواند بیشتر موثر باشد در آن بخش انرژی و زمان بیشتری بگمارد.

و اگر شخص دیگری در زمینه‌ی زیرِ کار و فعالیت های تخصصی و فراهم نمودن زیرساخت های علمی این مسیر، توانایی مهارت و اندوخته‌ی دانشی دارد در این راستا کار کند و قس علی هذا، چرا که جزئی تر و تخصصی تر از این، نه در بضاعت این حقیر است و نه در این مختصر می گنجد. باید توسط صاحب نظران این حوزه روی چنین مسایلی بحث و تبادل نظر صورت بگیرد.

اما آنچه مسلّم است این است که بدون فعالیت تشکیلاتی و سازمان یافته و هماهنگ، پیش بردن این مسیرِ میمون و مبارک تقریبا ناممکن است.

نویسنده: امیر حسینی

https://avapress.com/vdcgwy9qzak9xt4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما