تاریخ انتشار :شنبه ۷ جدی ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۵
کد مطلب : 82313
۶جدی ۱۳۵۸، آغاز بحران مهار نشدنی در افغانستان!
 دوسال پایانی نظام پنج ساله داود خانی در افغانستان، شاید درخشان ترین دوره ای باشد که در عرض و طول ظهور و افول حاکمیت های مختلف در کشور می توان سراغ گرفت. در زمان سردار محمد داود خان بود که طرح و نقشه بسیاری از برنامه های بزرگ عمرانی، اقتصادی و پروژه های وسیع زیربنایی صورت پذیرفت.
کارهایی چون طرح انکشافی ۲۵ ساله و روی دست گرفتن پلان هفت ساله، سروی خط آهن از اسلام قلعه به قندهار و غزنی و پلچرخی در کابل، طرح میدان هوایی بین المللی لوگر در دشت قلعه محمد آغه، استخراج معدن مس عینک که از بزرگترین معادن مس جهان است، اعمار دانشکده طب کابل و چندین مکتب در این شهر، اعمار پروژه تلویزیون، قیرریزی و آسفالت سرک طولانی کابل- گردیز، ساخت چندین سد و فعال کردن برخی از صنایع و... همگی از نمونه های پیشرفت و ترقی افغانستان بود که در دوره حاکمیت اولین رییس جمهور کشور، داوود خان و البته برخی از آنها به انجام رسیده و بسیاری دیگر به دلیل مرگ رییس جمهور، راکت ماندند.
البته این نوشتار در پی آن نیست که در باب شخصیت و اندیشه و رفتار مثبت و یا منفی محمد داوود خان، به خصوص از بعد هویت ملی او اظهار نظری داشته باشد و اگر به شمه ای از خدمات دوره حاکمیت او اشاره ای شد، صرفا به آن دلیل است که جانب حق و واقعیت پاس داشته شود؛ به خصوص آن زمان که داوود خان را با پادشاهان پیش و پس از او که در عرصه قدرت ظهور و افول کرده اند، بخواهیم مقایسه کرده باشیم.
به هر تقدیر، داوود خان در سال های پایانی اقتدارش، پس از آنکه به نفوذ بیش از حد عناصر وابسته به شوروی سابق در بدنه نظام جمهوری نوپایش، پی می برد، جهت اصلاح این نا هنجاری سیاسی به شوروی سفر کرده تا از لیونید ایلج برژنف بخواهد، از رخنه زیاده از حوصله دو حزب خلق و پرچم در دستگاه دولت داوود خانی، کاسته و جلوگیری کند.
اما در روسیه پیش از آنکه مسائلی را در این باره با برژنف در میان بگذارد، کارش با رهبر وقت شوروی به نزاع و پرخاش لفظی می انجامد؛ لذا بدون کدام نتیجه دلخواهی، شوروی را به قصد وطن ترک می گوید. در بازگشت از شوروی، داوود خان به این فکر می افتد که روابط دیپلماتیک دولت خودش را با اتحاد جماهیر شوروی قطع و در عوض، ارتباط نظام جمهوری افغانستان را با کشورهای عربی و همسایه برقرار کند.
البته هدف داوود خان از برقراری چنین ارتباط منطقه ای، بیشتر بریدن از شوروی و نزدیک شدن به ایالات متحده امریکا و جهان غرب بود. به نظر می رسد، بزرگترین اشتباه و خبط سیاسی داوود خان، عجله در بریدن از کشور شوراها و پیوستن به ایالات متحده و غرب بود.
در همین جهت، سفرهای استراتیژیک و دوره ای داوود خان به کشورهایی چون عربستان، مصر، لیبیا، پاکستان و ایران آغاز شد. تمامی کشورهای مذکور از رییس جمهور افغانستان استقبال گرمی کردند، اما در این میان، استقبال دولت وقت ایران از سردار محمد داوود خان، به خصوص وعده کمک دو ملیارد دالری رضا شاه پهلوی به دولت کابل، رییس جمهور افغانستان را غافلگیر و ذوق زده کرد!.
همه این تحولات، چیزی نبود که از دید چشمان حساس و جست و جوگر استخبارات (کا. جی. بی) پنهان بماند. با همان تعجیلی که رژیم داوود خانی، آرزوی پیوستن به امریکا و غرب را در سر می پروراند، رهبران کرملین، به حذف و نابودی آن می اندیشیدند! لذا پیش از آنکه داوود خان بتواند کار موثری انجام بدهد، با طرح کودتایی که به وسیله عمال شوروی سوسیالیستی(حزب خلق) به وقوع پیوست، همراه با اعضای خانواده اش به قتل رسید.
آغاز کودتای کمونیستی سال ۱۳۵۷ در کابل و به دنبال آن اشغال افغانستان اسلامی به وسیله ارتش سرخ در ۱۳۵۸، مصادف شد با شروع قیام های خودجوش مردمی و جهاد بر حق ملت افغانستان با عوامل سر سپرده دو حزب خلق و پرچم و نیروهای اشغالگر ارتش سرخ شوروی سابق.
به نظر می رسد، اگر روسها می دانستند که با اشغال نامعقول افغانستان، به چه بحرانی در منطقه دامن زده و چه خدمتی به امریکا و غرب در باز شدن پای آنان به خاور میانه انجام می دهند، هیچگاهی به قصد اشغال و تجاوز به افغانستان لشکر کشی نمی کردند!.
روس ها با تجاوز به افغانستان، مقدمه شکست ارتش شوراها را مهیا و در پرتو این ناکامی بزرگ، کامیابی دولتمردان کاخ سفید و شرکای غربی آنان را فراهم کردند! به تعبیری ، می توان گفت که روسها با این خبط جبران ناپذیر سیاسی(اشغال افغانستان) پیروزی امریکا و غرب در رسیدن آنان به خاور میانه را تسریع بخشیدند.
از این رو، بحران طولانی و مهار نشدنی کنونی در افغانستان و منطقه، حاصل سوء تدبیر و عدم قابلیت سیاسی رهبران وقت کرملین است. به هر حال، مردم افغانستان با تحمل فشارها و مرارت های چهارده سال مبارزه قهرمانانه و بی بدیل، توانستند هیبت و ابهت پوشالی ابر قدرتی را در هم بشکنند که بسیاری از ملت ها و کشورها، حتی تصور آن را در مخیله شان نمی توانند خطور بدهند.
اگر چه امریکایی ها و غربی ها، با راه انداختن تبلیغات وسیعی در سطح جهان در پی آنند تا شکست مفتضحانه ابر قدرت شرق و فروپاشی نظام سوسیالیستی در شوروی سابق را به سلاحهایی نسبت بدهند که در دوران جهاد، در اختیار برخی از گروهای جهادی قرار داده بودند؛ اما این توهم را می توان با این استدلال رد کرد، که اگر سلاح های مدرن و فوق مدرن امریکا و غرب، آن توانایی و قدرت را داشتند که موجب زمینگیر شدن ارتش سرخ در افغانستان شدند، پس چرا امروز، آن سلاحها و ده ها هزار کماندوهای تا دندان مسلح امرکایی و غربی در برابر گروهی از طالبان افغان، نمی توانند کاری از پیش ببرند؟!!
پس معلوم می شود برای پیروزی به هر گونه دشمنی، تنها اسلحه و حتی نفرات بی شمار نیست که تعیین کننده هستند، بلکه ایمان به هدف و داشتن روح حماسه و ایثار، در پیروز شدن به دشمنان ولو هر اندازه هم قوی باشند، حرف اول و تعیین کننده را می زند.
شاهکاری که مردم سلحشور و غیرتمند افغانستان با دشمن به ظاهر قوی و قدرتمند خویش انجام دادند و ابر قدرت شرق را با آن همه دبدبه و کبکبه و پس از چهارده سال جهاد و مبارزه بی امان، با خواری و زبونی از کشور اسلامی خویش، بیرون راندند.
اگر قرار باشد ملتی، استحقاق آن را داشته باشد تا مدال افتخار آمیز مبارزه علیه قوی ترین تجاوزگر قرن بیست میلادی را به گردن بیاویزد، آن ملت، بدون هیچ گونه شک و تردیدی، ملت شجاع و متدین افغانستان است و بس.
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcgww97.ak9xq4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما