تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۶ سنبله ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۸
کد مطلب : 130546

نکته ای را مایلم در این مورد ذکر کنم آنست که، محور این نوشته نقد عملکرد جوانانی است که بر رغم ایجاد گفتمان های جدید انسانی هنوز قومیت نقش و رنگ غالب را در ذهنیت و عمل آنها دارد.

نگارنده بدین باور است که نفس حرکت جوان ها نه تکریم و تجلیل حبیب الله کلکانی که واکنشی بود به کنشها و رویکرد های تبعیض آمیز حکومت گذشته و کنونی افغانستان که رسم عدالت طلبی را فرو نهاده و در لجن قومیت فرو افتاده است.

کانونی ترین نکته این نوشته‌ آنست که حرکتهای اجتماعی باید دارای تکیه گاه فکری باشد و بتواند خود را توجیه منطقی کند و افکار عمومی را قانع سازد. حرکت های احساسی که دارای بار عقلانی نباشد در نهایت به بن بست می رسد و یا بسی دیگر پی آمد ها ی ناروا و نااستوار دیگر را به همراه می آورد.

دفن مجدد حبیب الله کلکانی بی تردید با همین مشکل مواجه است. آقای اکرام اندیشمند در نشریه "خرد" کوتاه نوشته ای ارایه داده تا از آن حرکت احساسی دفاع کند و نشان دهد که تکریم حبیب الله کلکانی برای کم رنگ کردن اصلاحات دوره امانی نیست و هم چنان مشروعیت بخشیدن به حرکت های بغاوت پیشگانی نیست که با همدل شدن با استعمارگران انگلیسی حکومت امانی را سرنگون کردند.

ایشان گرچه زحمت زیاد کشیده تا دامن حبیب الله کلکانی را از قیام بر ضد امان الله خان تبریه کند، اما در نهایت راه به جایی نبرده و از حرکت واکنشی تبار گرایانه نتوانسته است دفاع کند.

این حرکت از چند منظر می تواند قابل نقد جدی باشد. یکی از این جهت که این حرکت واکنشی بیش نبود دربرابر بی عدالتی های سیستماتیکی که در سالهای پسین در افغانستان وجود داشته است .

در پانزده سال گذشته حکومت کرزی تا توانست بر آتش تقرق قومی روغن ریخت و آن را بیش از گذشته مشتعل ساخت. پاسخ رویکردهای احساسی حکومت مقابله به مثل نیست.

حکومت کرزی فاقد عقلانیت سیاسی بود و از این جهت بارها مورد نقد قرار گرفت آیا سزاوار است که کنش های احساسی با واکنش های احساسی پاسخ داده شود ؟

اگر چنین شود در نهایت راه به جایی نمی برد و گرهی از مشکلات اجتماعی کشور نمی گشاید . تنها کاری که حرکت های احساسی می تواند انجام دهد آنست که تخلیه روانی برای جوانان باشد پوتانسیل های تراکم یافته را دراین راه به مصرف برسد.

اما درنهایت بدون اوج گیری افول خواهد کرد و فرو خواهد نشست. پاسخ های شایسته ودر خور و مقابله با بی عدالتی نباید ما را به سویی سوق دهد که در نهایت تفرق قومی را افزایش دهد و شکاف ها را بیشتر کند و بر دامنه اختلافها بیفزاید.

ممکن است کسانی که به این گونه حرکت های احساسی متوسل می شوند بر بار منفی این گونه حرکت ها وقوف نداشته اند اما جوانانی که در دنیای اطلاعات می زیند و در سپهر آزادی رسانه های گروهی نفس می کشند ، نباید در دامن این گونه احساسات گرفتار شوند و دامن عقلانیت فرو نهند، آگاهانه و یا نا آگانه کاری را انجام دهند که درخور و شایسته یک جوان امروزی نیست .

نکته ی دیگری که قابل توجه است ، جوانی که خود را رسالت مند می بیند نمی تواند کار های بی معیار و ضابطه انجام دهد. جوان از خود بپرسد که خاستگاه فکری او در دفن مجدد حبیبالله کلکانی چیست و چه چیزی را می خواهد به دست آورد ؟ حرکتی که از سوی کثیری ازجوانان انجام گرفتْ - بدون هیچ تعارفی- یک حرکت قومی و برخاسته از احساس حقارتی بود که عملکرد حکومت های افغانستان به وجود آورده است.

جوانی که تصمیم می گیرد تا یک کنش اجتماعی گسترده و فراگیر و تاثیر گزار انجام دهد و نام خویش را درتاریخ به یادگار بگذارد ،باید برای حرکت خود معیار فکری و اندیشگی تعریف کند.

هر حرکت و یا جنبشی باید دارای تکیه گاه مستحکم باشد تا حداقل بتواند رفتار او را توجیه پذیر نماید .برخی کلکانی را شهید قرآن ‌نامیدند، اگر به قرآن و گفتمان قرآن اهمیت داده می شود باید منبای حرکت نیز مبتنی بر قرآن باشد، نمی توان گفت که حبیب الله کلکانی شهید قرآن است ، اما حرکتی که جوانان برای اعاده حیثیت او به راه انداختند بیش از این که اسلامی باشد یک حرکت قومی بود.

کسی که به عنوان یک مسلمان به قرآن نگریسته باشد بی تردید درخواهد یافت که روح قران با حرکت های قوم گرایانه سازگار نیست. در سخنان پیامبر بزرگ اسلام نیز قوم گرایی و قبيله پرستی به عنوان میراث نظام اجتماعی شرک دوران جاهلیت نفی شده است.

لذا چگونه می توان شهید قرآن را با انگیزه های قومی به تجلیل و تکریم نشست.معیار دومی که باید حرکت ها را معنا دهد و تکیه گاهی محکمی به وجود می آورد و می تواند توجیه گر اعمال و کردار ما باشد عدالت طلبی است.

ممکن است کسی دیندار نباشد، اما حرکت او عدالت خواهانه باشد و برای بسط عدالت مخدوش شده در یک جامعه مبارزه کند و جان خود را به خطر افگند. آیا واقعا حرکتی که به وجود آمد ، خون تعدادی از بی گناهان به زمین ریخته شد یک حرکت عدالت خواهانه بود؟

تا هنوز کسی نه گفته و از سوی تدویرکنندگان آن نیز ابراز نشده است که گفته باشند که برای عدالت مبارزه می کردند. زیرا عدالت خواهی با گرایش های تند تباری سنخیت ندارد،شعار هایی که درفضای عمومی پیچید نشان داد که این حرکت با عدالت خواهی چندان سازگاز نیست. نفس حرکت قومی ،احساسی و دور ازعقلانیت و عدالت است. با هیچ منطقی نمی توان حرکت های قوم مدارانه را عدالت خواهی نامید .

حرکت های قومی هم مبنا و پیش فرض غیر عادلانه دارند و هم در نهایت به عدالت منتهی نمی شود و بیش یک جامعه فاشیستی از آن برون نمی آید. هرکسی که دست به یک حرکت سیاسی می زند باید این پرسش را با خود مطرح کرده باشد و پاسخ آن را دانسته باشد که کاری را که انجام می دهد تا چه شود و به کجا برسد؟

حبیب الله خان کلکانی با اعزاز و اکرام بار دیگربه خاک سپرده شد درنهایت چه به دست آمد، چه چیز تغيیر کرد، چه توسعه ایجاد شد و جایگاه چه چیزی تغیير یافت؟ در در یک حرکت اجتماعی اگر ظلمی زدوده نشود و عدالتی بر پای داشته نشود و حتی سنگ نشانه هایی از عدالت طلبی نهاده نشود در نهایت یک حرکت کور و فاقد درون مایه خواهد بود.

برخی گفته اند که با این حرکت به باز خوانی تاریخ پرداختیم! این گفته ها نیزاز عجایب روز گار ما است که باز خوانی تاریخ با توپ و تفنگ صورت گیرد.

مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdcgtz9q3ak9wn4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما