تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۷ جوزا ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۲۰
کد مطلب : 144343
اصلاح نظام، معقول و آسانتر از اسقاط آن است

انفجارهای اخیر در پایتخت کشور، واکنش های بسیار و متفاوتی را به دنبال داشت. تعدادی که به عنوان رقبای حکومت فعلی، همیشه گوش به زنگ و مترصد فرصتی اند تا بهانه ای برای کوبیدن حریف پیدا کنند، حمله دهشت بار روز چهارشنبه(دهم جوزای سال جاری) را به عنوان یک اهرم فشار قوی بر سر رئیس جمهور و تیم او می کوبند و آن را دلیلی می دانند بر بی کفایتی حکومت و نظام کنونی کشور.

این دسته که دل خوشی از دولت وحدت ملی ندارند و در شرائط کنونی به نوعی از قدرت کنار گذاشته شده اند و یا هم مناصب و کرسی های چندان کلیدی و جدی در اختیار ندارند، اوضاع اعتراضی به وسیله مردم علیه دولت وحدت ملی پس از حمله روز چهارشنبه گذشته را مکرراً خواسته اند تا به سود خویش و در جهت اهداف و امیال سیاسی شان، سوق داده و مصادره کنند.

به نظر می رسد این تعداد بدون آنکه حتی بفهمند اسقاط نظام در شرائط شکننده کنونی کشور، چه معنی و مفهومی را القاء می کند و چه پیامدهای خطرناک و دشواری را به دنبال دارد، بر طبل بدآهنگ سقوط نظام می کوبند.
از آن سو و در آن طرف میدان رقابت؛ یعنی در جبهه ارگ نشینان و طرفداران رئیس جمهور نیز اوضاع تعریف خوبی ندارد.

از دید بسیاری از آگاهان، حکومت آقای اشرف غنی بطور کلی در قبال مدیریت و ادراه کشور چه از نگاه اقتصادی و چه در بعد نظامی و سیاسی و نیز امنیتی، یک برنامه جامع که در برگیرنده برآورده سازی نیازمندی های متفاوت مردم افغانستان باشد، ندارد و مهم تر از همه که این دولت در برابر مخالفان مسلح و دهشت افکنانی که با اشاره بیگانگان، هر شب و روز مردم افغانستان را بخاک و خون می کشند، پالیسی و سیاست درست و قابل قبولی ندارند و پس از ارتکاب آن و این همه جنایت به وسیله دشمن مسلح علیه مردم بی گناه، هنوز که هنوز است، رئیس جمهور و طرفدارانش در حکومت، آنان را برادر و در بدبینانه ترین برخورد، دشمنان قسم خورده این مردم و این سرزمین را، مخالفان سیاسی می خوانند.!

این طرز نگاه بخشی از کابینه دولت وحدت ملی به دشمنان افغانستان و این موضع عجیب و غریب آنان در قبال مخالفان مسلح و عملکردهای سنگدلانه و وحشیانه آنان، برای بیشتری از مردم ما سوال برانگیز و مشکوک شده است و مردم و نیز بسیاری از آگاهان را نسبت به بخشی از بدنه دولت وحدت ملی، بدبین و بی اعتماد ساخته است.

واقعیت این است که وقوع هر انفجار از سوی مخالفان مسلح و سایر تروریستهای موجود در افغانستان، یک اهرم فشار بسیار قوی و نیرومندی است که بر طرفداران نظریه "برادری و مماشات" در بدنه حکومت وارد می شود و هم مردم و هم رقبای سیاسی رئیس جمهور و همفکرانش را در انتقاد شان از روش مدیریتی و دفاعی آنان در قبال کشور و ملت، مصر تر و جسور تر می کند؛ در حالیکه نه شخص رئیس جمهور و نه طرفداران وی در دولت وحدت ملی، هیچ گونه فرصت و زمینه دفاعی از خود ندارند و دلیل قانع کننده ای هم در ربطِ به این گونه مواضع مشکوک شان تا کنون برای مردم کشور ارائه نداده و نمی دهند.!

از دید قاطبه آگاهان، عمده مشکل طرفداران سیاست "برادری و مماشات" در قبال دشمنان و در بدنه حکومت نیز همین ناهنجاری و نارسایی است که از طرفی دشمنان این مردم و این وطن را "برادر و مخالف سیاسی" می خوانند و از طرفی هم هیچ دلیل و مدرک قانع کننده و عقل و عرف پسندی مبنی بر این کنش پرسش برانگیز و مشکوک شان، برای ملت ارائه نمی دهند و تنها دلیل و سند آنان که هر از گاهی بر زبان جاری می سازند، همانا افغان بودن مخالفان مسلح و منتسب بودن آنها به یکی از تبارهای ساکن در افغانستان است؛ که این دلیل خود می تواند سرآغاز مشکلات بعدی از جمله موضوع سخیف قوم و نژادگرایی در کشور شود که چنین نیز شده است و با تاسف در کنار سایر ناملایمات زیست محیطی در افغانستان، موریانه قوم و نژادگرایی نیز در زیر پوست این کشور، در حال جویدن و از میان بردن آخرین امیدهای این مردم برای بهتر شدن اوضاع در کشور شان است.

در هر حال و با همه ی آن و این ناهنجاری ها، به نظر می رسد تلاش و تقلا برای از میان برداشتن نظام فعلی در کشور؛ چنانکه برخی از ساده اندیشان به دنبال آنند و مردم بی خبر از صلاح و مصلحت کشور را به سمت و سوی آن فرا می خوانند، ابدا کار درست و معقولی نمی تواند باشد و چنانچه برخی از اگاهان و صاحبنظران دلسوز مردم و کشور نظیر رئیس و رهبر حزب اسلامی تبیان نیز بر آن تاکید می کنند،:" سقوط نظام در شرایط موجود به هیچ وجه به صلاح نیست و کشور را به سوی بحران های خطرناکتر سوق خواهد داد. من از ادامه کار حکومت وحدت ملی با جدیت حمایت می کنم اما خواهان اصلاح و ایجاد تحول در ساختار نظام هستم، اما از دست اندرکاران حکومت وحدت ملی می خواهم که به صدای عدالت خواهی و مطالبه گری جوانان وطن به صورت جدی گوش داده و اقدام به برآوردن خواست آنان نمایند.

آنگونه که از ناحیه برخی اشخاص و جریان ها شعار داده می شود، ساقط کردن نظام به هیچ وجه به صلاح نیست، چه اینکه این اقدام مطابق نقشه دشمنان و تروریست هاست، بلکه حمایت از نظام اما با ایجاد اصلاح و تحول در آن بایستی در دستور کار همگی باشد.

دولت نیاز دارد تا در قسمت دیپلماسی خارجی و نگاه به مردم نیز تجدید نظر کند، زمینه حضور ذایقه های مختلف سیاسی و اجتماعی را در دایره حکومت بیش از گذشته فراهم کند، چون امروز مردم نسبت به این حکومت و این نظام سوء ظن جدی پیدا کرده اند."

بناء بر عالمان دینی و نیز اگاهان روشن اندیش است تا با جهت دادن درست و معقول مردم، آنان را در مسیر اصلاح نظام و آبادانی کشور، راهنمایی و راهبری کنند؛ نه آنکه چون برخی از اشخاص معلوم الحال که از قدرت فاصله گرفته اند، احساسات و عواطف پاک مردم را دستمایه رسیدن به امیال سیاسی خویش قرار داده و شعارهای خطرساز و ویرانگر ساقط کردن نظام را در گوش مردم زمزمه کنند؛ چرا که این کار نه معقول است و نه میسور و از آب گل آلود آن فقط تعدادی فرصت طلب، ماهی مراد خواهند گرفت و ضرر اصلی آن مانند همیشه متوجه مردم خواهد شد.

https://avapress.com/vdcgtt9qwak9tw4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما