تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۵ قوس ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۵۰
کد مطلب : 33524
برق؛ احتياجي كه هرگز مرفوع نشد!
افغانستان باز هم دچار كمبود انرژي برق و مواد سوختي است، در حالي كه ده سال براي حكومتي كه بخواهد به جاي خريداري انرژي به تامين آن در كشور مبادرت ورزد فرصت كمي نبود.
ده سال از استقرار دولت فعلي و ثبات نسبي مي گذرد، زيربناهايي كه انتظار مي رفت با ميلياردها دالر كمك خارجي ها و جامعه جهاني به افغانستان ساخته و احيا گردند، هنوز هم در انتظار بازسازي چشم سپيد كرده اند چرا كه معلوم نيست پولهايي كه به ادارات و وزارتخانه هاي افغانستان سرازير شدند، در چه راهي مصرف شده و چه كساني را فربه ساخته و مي سازد!
قدر متيقن اينست كه افغانستان هنوز هم با وجود همه كمك ها از ابتدايي ترين امكانات رفاهي محروم مي باشد و هنوز هم در عصر انفجار تكنالوژي، قراء و قصبات اين كشور بوي بدويت مي دهند و زندگي شان همانند انسان هاي اوليه است، محروميت و فقر گلويشان را سخت مي فشارد و آنان نيك ميدانند كه اين محروميت و نداري به سبب آن است كه ثروت هايي كه مي بايست متعلق به آنان مي بود، در چنبره كساني است كه هرچه بيشتر حق مردم را مي بلعند، گرسنه تر مي شوند.
اما از محروميت هاي اين مردم و مغاره نشيني ها در عصر ارتباطات در افغانستان كه بگذريم، يكي ديگر از مشكلاتي كه مردم پس از صدها قرارداد و شعارهاي تامين برق با گذشت ده سال هنوز با آن مواجه هستند، نبود و كمبود انرژي برق در كشور است كه چون دردي ناسور به مدد بي كفايتي مسئولين تاكنون درمان نشده است.
حتي پايتخت نيز از اين معضل رنج مي برد و فرياد مردم نيز به گوش مسئولين نرسيده و يا نخواسته اند كه برسد.
شب هاي كابل از چندي به اين سو است كه دوباره تاريك شده و زمزمه هاي شكايت مردم اينك به فرياد تبديل شده است، اما كجاست گوش مسئوليت شناسي كه صداها را بشنود و تكاني به خود و تغييري به اين روند ناميمون بدهد! قيمت سرسام آور گاز در كشور طي ماه اخير و افزايش بي سابقه قيمت آن، مردم را وادار ساخته تا از خريد گاز صرفنظر كرده و به سوختهاي ديگري مانند چوب روي آورند، هر چند كه قيمت اين ماده سوختي نيز چندان كمتر از گاز نيست اما حداقل اندكي بهتر است كه يك تير و دو نشان مي شود، هم خانه هاي سردشان را اندكي گرم ميسازد و هم پخت وپز و ساير احتياحات را مرفوع مي كند، اما در نبود گاز و افزايش تكان دهنده قيمت آن در كشور، اينك مردم نبود برق را نيز بايد تحمل كنند.
به راستي اين دولت تا كي و تا كجا از صبوري اين مردم سوءاستفاده كرده و بر گرده آنان سوار مي شود؟ چرا كسي نيست كه پاسخگوي اين همه بي كفايتي باشد و درماني براي دردهاي مردم پيدا كند؟ اما چه سوالهاي تكراري و بي پاسخي! سوالهايي كه هرگز پاسخ داده نشدند و همواره با پرسيدنش فقط نمك به زخم مردم زده مي شود و بس!
وقتي مسايل مهم تري(!) چون درگيري ميان سه قوه كشور و رقابتهاي قدرت وجود دارد، ديگر فرصتي براي فكر كردن درباره مشكلات مردم نمي ماند!
چه اهميت دارد كه مردم از سوز سرما دندان بر لب بسايند و كودكان فقير با نبود گاز و برق، اين دو انرژي ضروري براي زندگي، با شكم گرسنه سر بر بالين بگذارند و دعا به جان كساني بكنند كه بي دغدغه مردم خود در خانه هاي گرم و مرفه به استراحت مي پردازند!
البته وقتي نمايندگان مردم كه با شعار تامين و حمايت از حقوق مردم از ايشان راي ستانده اند، به فكرشان نبوده و بازخواستي از صاحبان مسئوليت در دولت ناكارآي كنوني نكنند، طبيعي است كه قيمت مواد سوختي سرسام آور شده و انرژي برق نيز چون سالهاي اوليه جيره بندي گردد!
اكنون نيز همانطور كه نمايندگان مجلس دوم از ايفاي نقش خود در راستاي حمايت از توده عام مردم، وظايف خود را از ياد برده اند، مسئولين وزارتخانه ها نيز به طريق اولي درد مردم را نمي بينند و نسبت به آنان احساس مسئوليتي نمي كنند، چه اينكه مقررين در وزارتخانه ها هرگز نمي توانند دردهاي نداري اين مردم صبوراما هميشه محروم را درك كنند، چرا كه خود در ميان آنان نيستند و بين خود و مردم فاصله ها ايجاد كرده اند تا مبادا مردم در چنگال انتقاد خود، آنان را بفشارند و خاطر مبارك شان مكدر شود!
به هرحال، اكنون پس از ده سال بازسازي و يا بهتر بگويم شعار بازسازي در افغانستان، به دليل اقدامات مقطعي و نه زيربنايي و هدر رفتن كمك ها و فرصت سوزي هاي خواسته و ناخواسته افغانستان باز هم دچار كمبود انرژي برق و مواد سوختي است، در حالي كه ده سال براي حكومتي كه بخواهد به جاي خريداري انرژي به تامين آن در كشور مبادرت ورزد فرصت كمي نبود، اما براي دولت افغانستان و مسئولين در اين كشور، گويا هرچه فرصت بيشتر فراهم باشد كار كمتر صورت مي گيرد و فساد و ارتشا بيشتر مي شود و در نتيجه به مرور زمان، همه چيز را از دست مي دهيم.
اكنون نيز مدتي است كه شب هاي كابل همانند بسياري از مناطق كشور دوباره با جيره بندي برق و قطع چند ساعته آن در شبانه روز مواجه شده و اين مشكل از دو علت بيرون نيست، يا آنكه انرژي برقي كه خريداري نموديم در حال اتمام است و يا قصه تلخ و تراژدي تكراري بي كفايتي مسئولين، فساد اداري، ارتشا و مسئوليت نشناسي در ادارات كشور در حال تكرار است و زخم چركين نبود تعهد در كشور سر باز كرده است.
هرچه هست دود اين آتش فقط به چشم مردم محروم و فراموش شده اين سرزمين مي رود و براي ديگران آب از آب تكان نمي خورد!

نویسنده: مرضيه جعفري
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل
https://avapress.com/vdcgtn9w.ak9wx4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما