تاریخ انتشار :چهارشنبه ۸ جوزا ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۲۶
کد مطلب : 66608
دانشگاه و لزوم حرکت به سمت رقابت های بالنده
شکی نیست که دانشگاهها و مراکز علمی- پژوهشی در هر کشوری، می تواند به عنوان مناسب ترین مکانها جهت رشد و پرورش استعدادها و خلاقیت ها در سایه رقابت های سازنده و سالم جوانان و قشر تحصیل کرده و آگاه هر جامعه ای مطرح باشد.
دانشگاه هر کشوری می تواند معرف و آیینه تمام نمای فرهنگ آن جامعه و کشور باشد. دانشگاهها، همان پله های پایانی و صاحب حرفی است که مرتبه های پیش از آن نظیر ابتدائیه و متوسطه و لیسه، توانایی همطرازی و رقابت با آن را ندارند.
بنابراین، وقتی جوان یا جوانانی پا به عرصه دانشگاه می گذارند، باید بدانند که در چه محیط آکادمیک و به روزی قدم می گذارند و مکث در یک چنین جایگاههایی چه ایجابات و اقتضائاتی را با خود به همراه می آورد. آنچه واضح است ورود در دانشگاه، قیودی و شروطی را به عنوان یک ضرورت بدون بازگشت، بر ذهن و روان یک دانشجوی میهن دوست و متعهد، تحمیل می کند.
شروط و قیودی که برای رشد و بالندگی خود و هم دانشگاهی ها و خود دانشگاه، لازم و ضروری می نماید. این قیود و شروط در واقع همان بایدها و نبایدهایی است که دانشجویان باید بدان توجه جدی نموده و آن را چون آن دستور العمل لازم در پیش روی خویش قرار بدهند.
از میان این بایدها و نبایدها، یکی از آنها و عمده آنها وجود رقابت سازنده و سالم در میان دانشجویان و پرهیز از رقابت های مخرب و ناسالم در فضای علمی دانشگاه است. در سایه رقابت سالم است که استعدادها رشد یافته و نبوغ های بالقوه به فعلیت می رسند و دولت و ملت و کشور، از طفیل و برکت آنها در شاهراه سازندگی و آسایش و آرامش و رفاه قرار می گرفتند.
و اما نبایدهایی که قطعاً به آنها نباید متوسل شد و تا می توان از کمند آنها دوری جست، گزینه های منفور و ویرانگری چون تعصب و تبعیض نسبت به دانشجویان هموطنی است که از سراسر کشور، جهت فراگیری تحصیلات برتر و عالی، در دانشگاههای مرکز و ولایات، گرد هم جمع شده اند.
تبعیض و تعصب در واقع و از منظر روانشناختی و علمی، آسیب و آفتی است که ممکن است هر مرکز و مدرس علمی دچار آن گردد. به تجربه ثابت شده است که آفت تعصب و تبعیض در هر کشوری نفوذ کرده است، تمامی زوایای پیدا و پنهان آن را تحت تاثیر قرار داده و این اثرگزاری در بخش تحصیل و فرآورده های فرهنگی، نمود و برجستگی آشکارتر و مخرب تری داشته است.
هر کشور و دولتی که با بهره وری از هر راهکاری، توانسته است بر ناهنجاری تعصب و تبعیض غلبه کند، در دراز مدت در بسیاری از زمینه های پیشرفت و بالندگی، توفیقاتی خوبی پیدا کرده است و بر عکس، هر کشوری هم که نتوانسته ملت خویش را از کمند این بلای خانمانسوز ملی حفاظت کند، برای همیشه سیر قهقرایی فقر و انحطاط همه جانبه را در پیش گرفته است.
در این جهت می توان به کشور ما افغانستان اشاره کرد و آفت سرطانی موجود در پیکره نحیف و نزار فرهنگ این مرز و بوم. پس از فروپاشی نظام طالبانی در افغانستان، مردم این کشور با شور و اشتیاق غیر قابل وصف، به برقراری نظامی در کشور رای دادند که فکر می کردند در سایه نظام عادلانه جمهوری اسلامی، دیگر شاهد هیچ گونه ستم و اجحاف و تبعیض و تعصبی و نسبت به هیچ یک از شهروندان و هموطنان افغان خویش و در هیچ جایی از این کشور اجدادی شان نباشند.
ملت آزاده و درد کشیده کشور، قطعاً با یک چنین امید و رویکردی بود که به نظام جدید آری گفتند. مردم افغانستان یک یک آرای خویش را تنها به همین دلیل به نفع تیم حاکم به صندوقها ریختند که احساس می کردند و در واقع امیدوار بودند که دولتمردان کنونی، هوش و حواس شان جمع است و می دانند که در قبال هر یک از آرای گرفته شده، مسئولیت پاسخگویی در برابر ملت مسلمان افغانستان را بر عهده دارند.
اما گویا گذر زمان و عطش قدرت خواهی، آنان را وارد معاملاتی کرده که تکیه بر قومیت و نژاد در آن حیطه ها، حرف اول و آخر را می زند. در طول یازده سال که از عمر نظام جدید می گذرد، موریانه جهل و تبعیض و تعصب نیز آرام آرام در پیکره این نظامِ آسیب پذیر، آشیانه کرده و نه تنها محیط های آکادمیک که تمامی زوایای دولت و نظام کشور را مورد هدف قرار داده است.
در این میان، انحطاط در دانشگاههای کشور که به شکل تبعیضها و تعصبات جاهلانه قرون وسطایی، رخ نموده و روز به روز در حال پیشرفت و وخامت است، جامعه جوان و روشن دانشگاهی و نیز اندیشه وران و قلم به دستان دلسوز و متعهد افغانستان را عمیقاً نگران و آزرده ساخته است.
وجود رییسان و استادان متعصب در دانشگاهها و مراکز علمی کشور، امروزه به سرطانی در بدنه این محیط های آکادمیک و عالی در حال تبدیل شدن است. آنچه امروزه در قالب تظاهرات و اعتصاب های غذایی دانشجویی در جامعه نابسامان افغانی روی می دهد، در واقع تراکم فشارهای مضاعف و استخوان سوزی است که در طول اعصار و قرون و به خصوص یک دهه اخیر، در فکر و ذهن محصلان، مجتمع و انبار شده و اینک به شکل کاملاً طبیعی، به مرز انفجار اعتراض و اعتصاب رسیده است.
به هر تقدیر، با به بار نشستن حرکت مظلومانه و متمدنانه جوانان دانشجو در کابل، امید آن می رود تا امثال این گونه حرکتهای مسالمت آمیز و حق طلبانه، در کشور ما نیز قانونمند و نهادینه شود تا دیگر نیازی به هیچ شکلی از اشکال دهشت و خشونت در افغانستان احساس نشود.
https://avapress.com/vdcfcvdv.w6dvxagiiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما