تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۳ اسد ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۲۱
کد مطلب : 148239
واگذاری و پس گرفتن ولسوالی ها چاره کار نیست

سخنگوی والی سرپل از تصرف ارتفاعات بلند میرزاولنگ به دست نیروهای امنیتی و خیزش مردمی خبر می دهد، اما یک عضو شورای ولایتی سرپل می گوید که پس از حملات شب دوشنبه، نیروهای امنیتی صبح روز (دوشنبه ۲۳ اسد) توانستند قریه میرزاولنگ را از تصرف طالبان بیرون کنند.

بعد از دو بار سقوط ولسوالی جانی خیل ولایت پکتیا در طول یک هفته، نیروهای امنیتی بار دیگر عملیاتی را برای پس گیری این ولسوالی آغاز کرده اند. مقام‎ها در ولایت پکتیا می گویند روز (دوشنبه ۲۳ اسد) نیروهای کماندو و نیروهای ویژه، عملیات پس‎گیری ولسوالی جانی‌خیل این ولایت را آغاز کردند.

و سرانجام این خبر، به دنبال سقوط مرکز ولسوالی غورماچ ولایت فاریاب به دست طالبان، شب دوشنبه در نتیجه حملات هوایی نیروهای اردوی ملی، بیش از ۵۰ طالب در این ولسوالی کشته شده اند."

خبرهایی از نوع بالا اخباری اند که در ماه و هفته ها همواره تکرار می شوند و مردم افغانستان با آنها کاملا مانوس و آشنا هستند.

اخبار فوق در پرده های گوش مردم آنقدر همهمه شده اند که مردم در برابر شنیدن آنها بی تفاوت و بی اعتنا شده اند و در اساس نوع این خبرها را فاقد ارزش گوش دادن و وقت گذاشتن برای آنها می دانند؛ چرا که هیچ سود و فایده ای را در شنیدن آنها مترتب نمی بینند.

مردم می دانند که اخباری از این دست، نه اولین بوده و نه هم آخرین می باشد و با توجه به ضعف و پالیسی پرسش برانگیز و بیمار دولت در مواجهه با طالبان و سایر گروه های مسلح، نوع این اخبار آزار دهنده بارها و بارها تکرار خواهد شد و داستان زجردهنده دست به دست شدن ولسوالی ها میان نیروهای دولتی و طالبان همچنان ادامه دارد.

اینکه چرا ولسوالی های کشور دست به دست می شود و علل و عوامل این ناهنجاری امنیتی چیست، دیدگاههای متفاوتی ارائه شده است.

تعدادی از آگاهان نظامی- امنیتی بر این باورند که بی‌توجهی دولت، کاهش روحیه جنگی سربازان و فساد در سطح رهبری، مهم‌ترین عوامل سقوط ولسوالی‌هاست.

به‌دنبال سقوط پی‌هم چندین ولسوالی به‌دست طالبان، شماری از آگاهان نظامی مهم‌ترین علت افزایش سقوط ولسوالی‌ها را بی‌توجهی و نارسایی دولت، کاهش روحیه جنگی سربازان و وجود فساد در سطح رهبری نیروهای امنیتی عنوان می‌کنند.

آگاهان هم‌چنان ضعف مقام‌های محلی، وجود اختلافات داخلی، بدل شدن جنگ به‌شکل "چریکی"، بی‌باوری سربازان به ‌نظام و معامله شدن پوسته‌ها از سوی اربکی‌ها و نیروهای خیزش مردمی را از دیگر عوامل سقوط ولسوالی‌ها می‌دانند.

این تعداد از آگاهان دولت را متهم به‌ بی توجهی و بی‎مهری نسبت به‌سربازان کرده می گویند: دولت به‌‎جای انگیزه دهی و روحیه بخشی به‌سربازان، نسبت به‌آنان بی‌توجهی می‌کند. آنان با اشاره به‌ نمونه‌های این بی‌توجهی، می گویند که گاهی حتی پیکرهای برخی از سربازان که در میادین‌جنگی به‌شهادت می رسند، برای هفته‌ها در میدان باقی می‌ماند؛ در حالی که دولت در قسمت انتقال پیکر‌های آنان بی‌تفاوت است.

این بی‌توجهی دولت از یک سو روحیه جنگی سربازان را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر، آنان را به‌نظام بی‌باور می‌سازد.

بر اساس گفته‌های این آگاهان، با وجود آنکه سربازان و نیروهای امنیتی به ‌ویژه ارتش هر روز ده‌ها قربانی می‌دهند؛ اما با بی‌مهری دولت مواجه می‌شوند و به ‌موقع تسلیحات نظامی در اختیارشان قرار نمی‌گیرد. حال آنکه غلبه کردن بر دشمن مستلزم انگیزه است و زمانی روحیه جنگی سربازان افزایش پیدا می‌کند که اداره قوی وجود داشته باشد و سربازان به‌آینده نظام باورمند باشند.

اما دسته دیگر از کارشناسان مسایل نظامی کشور "چریکی" شدن جنگ و کمبود نیروهای ارتش را علت مهم سقوط ولسوالی‌ها خوانده و معتقدند که شورشیان با بدل کردن جنگ به‌شیوه چریکی، حواس دولت را پراکنده ساخته و ولسوالی‌ها را به‌آسانی از کنترول دولت خارج می‌سازند.

زمانی که دولت بالای یک قسمت فشار می‌آورد، شورشیان برای این که توجه دولت را از همان قسمت دور کنند، به یک محل دیگر حمله می‌کنند.

این دسته همچنان مدعی اند که اکثر پوسته‌ها از سوی اربکی‌ها و نیروهای خیزش مردمی قبلا فروخته می‌شوند.

این آگاهان با آن که وجود فساد در سطح رهبری نیروهای امنیتی را تا حدودی تأیید می کنند، اما کاهش انگیزه جنگی سربازان را رد کرده و می گویند که با وجود دادن تلفات سنگین، سربازان کشور هنوز هم متعهد هستند و قهرمانانه می‌جنگند.

اما در این میان مسئولان امنیتی کشور با موقتی خواندن سقوط ولسوالی‌ها می‌گویند که به‌علت افزایش شدت جنگ در کشور، برخی ولسوالی‌ها به‌گونه موقتی به‌دست طالبان می‌افتد.

اما اینکه واقعیت چیست و دلیل و یا دلائل عمده سقوط و دست به دست شدن ولسوالی ها کدامند، به نظر می رسد که بر علاوه مجموع نظرات کارشناسان، گویی یک نوع مساحمه و مماشات و آسان گیری هایی نیز در جنگ با طالبان وجود دارد و گویا دستانی در درون نظام کار می کنند تا اجازه ندهند که سرنوشت مردم کشور در میادین نبرد با طالبان و امثال آنها مشخص و یکسره شود.

دلیل بر این ادعا نیز این است که نیروهای نظامی و امنیتی کشور زمانی که اراده پس گیری ولسوالی ای را می کنند، در اندک زمان ممکن و به آسانی طالبان را عقب می زنند و ساحه را در کنترول خویش می گیرند.

حالا پرسش این است که اگر بواقع نقشه و طرحی مبنی بر مماشات و سهل انگاری در برابر طالبان در کار نباشد، چگونه ممکن است که نیروهای اردو با یک یا دو حمله کار طالبان را تمام می کنند و به آسانی آنان را از مناطق مورد نظر دور و متواری می سازند؟!

برای همین هم است که گفته می شود این راهبرد علاوه بر آنکه به سود دشمن و به ضرر مردم افغانستان می باشد، چاره کار هم نیست؛ چرا که خود عمده دلیل ادامه جنگ در کشور بوده و سرنوشت افغانستان و مردم آن را برای سالهای طولانی در جنگ و ناامنی و ویرانی رقم می زند.

https://avapress.com/vdcexv8zojh8ewi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما