تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۳ حمل ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۱
کد مطلب : 124820
پندهای حکیمانه/ راه شناخت انسانها از راه سخن گفتن

در حکمت 392 نهج البلاغه  امام علی(ع) با بیان  آیه تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا، فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. می فرمایند: سخن بگوييد تا شناخته شويد زيرا انسان در زير زبان خود پنهان است.

امام علی (ع) در اين گفتار حكيمانه به نكته مهمى اشاره كرده سپس دليل زيبايى براى آن ذكر مى كند، نخست مى فرمايد: «سخن بگوييد تا شناخته شويد»; (تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا). اشاره به اين كه اگر مى خواهيد مقامات علمى و فضل و كمال و ايمان و ارزش هاى وجودى شما آشكار گردد و مردم از آن بهره گيرند سخن بگوييد تا شما را بشناسند و به شخصيت شما پى ببرند و جايگاه خود را در جامعه پيدا كنيد و بتوانيد فرد مفيدى باشيد.
زيرا زبان، ترجمان عقل و كليد گنجينه هاى روح آدمى است و «تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد»و اگر سكوت كنيد ممكن است ساليان دراز در ميان مردم باشيد و شما را نشناسند و از وجودتان استفاده نكنند و در واقع مانند محتكرى شويد كه مواد مورد نياز مردم را در انبارى پنهان كرده و درِ آن را قفل نموده است.

آنگاه امام(عليه السلام) با تعبير جالبى براى آن استدلال مى كند و  مى فرمايد: «زيرا انسان در زير زبان خود پنهان است»; (فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ). گويى شخصيت انسان مخفى گاهى دارد و آن، زير زبان اوست، هنگامى كه سخن بگويد، زبان از روى آن برمى خيزد و مخفى گاه آشكار مى شود. ضمناً از اين جمله دو نكته ديگر نيز استفاده مى شود: نخست اين كه گرچه سكوت نشانه كمال انسان است و در روايات تأكيد زيادى بر آن شده ولى در مواردى سخن گفتن لازم و واجب است، همان گونه كه پيش از اين در روايت بسيار پرمعنايى از امام سجاد(عليه السلام) آمد كه از آن حضرت سؤال كردند: آيا كلام افضل است يا سكوت؟ امام(عليه السلام) فرمود: هر دو آفاتى دارند اگر از آفات سالم بمانند كلام از سكوت افضل است.
عرض كردند: چگونه افضل است اى فرزند رسول خدا؟ فرمود: خداوند متعال انبيا و اوصيا را به سكوت مبعوث نكرد بلكه آن ها را مبعوث به كلام كرد، هرگز بهشت را با سكوت به كسى نمى دهند و ولايت الله با سكوت حاصل نمى شود، پرهيز از آتش دوزخ با سكوت ميسر نمى گردد، همه اين ها به وسيله كلام به دست مى آيد.

آرى من هرگز ماه را با خورشيد برابر نمى بينم، حتى اگر بخواهى فضيلت سكوت را بيان كنى بايد با كلام، اين فضيلت را شرح دهى در حالى كه هرگز نمى توانى فضيلت كلام را با سكوت بيان كنى، ديگر اين كه افرادى كه فضيلتى ندارند و نقايصى در خود مى بينند چه بهتر كه در مجالس سكوت كنند و شخصيت ناقص خود را كه در زير زبانشان نهفته است آشكار نسازند.

مرحوم صدوق در كتاب خصال سخنى از شعبى (محدث و تابعى معروف، متوفاى ۱۰۳) نقل مى كند كه مى گويد: اميرمؤمنان(عليه السلام) نُه جمله را به صورت ارتجالى (بدون مقدمه) بيان فرمود كه چشم بلاغت را درآورد و گوهرهاى حكمت و دانش را يتيم نمود و همه مردم را حتى از رسيدن به يكى از آن ها بازداشت.
سه جمله در باب مناجات است و سه جمله در باب حكمت و سه جمله در باب ادب. اما سه جمله اى كه در باب مناجات است: «إلهى كَفى لى عِزّاً أن أكونَ لَكَ عَبداً وكَفى بِى فَخراً أن تكونَ لى رَبّاً أنتَ كما أُحِبّ فاجعَلْنى كَما تُحِبّ; الهى اين عزت براى من بس كه بنده تو باشم و اين افتخار براى من بس كه تو پروردگار من باشى تو همان گونه هستى كه من دوست مى دارم پس مرا آن گونه قرار ده كه تو دوست دارى». و اما درباره حكمت و دانش چنين فرمود: «قِيمةُ كُلِّ امْرِء ما يُحسِنُه وما هلَك امرِءٌ عَرَف قَدْرَهُ والمَرءُ مَخبوءٌ تَحت لِسانِهِ; ارزش هر انسانى به اندازه كارى است كه به خوبى از عهده آن برمى آيد، و آن كس كه قدر خود را بشناسد (و از آن تجاوز نكند) هرگز هلاك نمى شود و انسان در زير زبانش پنهان است».

 اما سه جمله اى كه درباره آداب است; فرمود: «اُمْنُنْ على مَنْ شِئْتَ تَكُن أمِيرَهُ واحْتَج إلى مَن شِئْتَ تَكُنْ أسِيرَه واسْتَغْنِ عمَّن شِئْتَ تَكُن نَظِيره; به هركس مى خواهى، نعمتى ببخش تا اميرش باشى و به هركس مى خواهى محتاج شو تا اسيرش شوى و از هركس مى خواهى بى نياز باش تا نظيرش باشى».
https://avapress.com/vdcewe8z7jh8wvi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما