تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۵ سرطان ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۳۶
کد مطلب : 114065
جلریز؛ علت ها و پی آمدها!
هیچ تردیدی نباید داشت که وضعیت کشور هر روز بیش از روز گذشته آشفته تر شود، تنش های قومی رو به افزایش می رود. آنچه از حکومت کنونی انتظار برده می شد به تدریج به یاس و ناامیدی تبدیل می گردد.
رخداد چند روز گذشته در جلریز ولایت میدان وردک، برای همه ناگوار و دردناک بود. جمعی از سربازان کشور مستقر در آن منطقه به عنوان مدافعان حریم کشور، مورد حمله مخالفان سنگ دل و بی منطق حکومت قرار گرفتند. اما با استمداد مکرر از حکومت مرکزی و ناامید از رسیدن کمک به مقاومت جانانه خود ادامه دادند و سرانجام مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت و اسیر دست دشمن ترجیح دادند، جان بجان آفرین تسلیم کردند، کثیری را در سوگ نشاندند، نفرت و انزجار ابدی را متوجه مشتی جاهلان آدم کش و بی منطق کردند.
بار دیگر نشان دادند که دشمنان این مردم از احمق ترین و سفیه ترین و جاهل ترین انسان های این روزگار تشکیل شده اند.
آن حادثه هولناک تب تندی بر جان همه نشانید عرق شرم سهل انگاری را بر صورت همه جاری کرد و در غم فرو برد و اندهگین ساخت. بسیاری از مردم اعم از وزیر و وکیل سرشک غم ریختند و آن حادثه را محکوم کردند؛ اما چه سود که فرزندان کشور به آغوش خانواده های خود بر نمی گردند. رئیس جمهور هیأتی را به آن صوب فرستاد تا جریان آن حادثه را از نزدیک بررسی کند. گرچه می داند و می دانیم که آن حاثه چگونه رقم خورده است وعوامل پنهان و پیدای آن چه کسانی هستند.
مردانی که بیش ازچهل وهشت ساعت درگیر نبرد جانکاه و نابرابر بودند بارها خبر دادند که پایگاه های شان در محاصره دشمن قرار دارند و به هر فردی که احتمال می دادند، تیلفون کردند، زنگ زدند تا خبر دهند که وضعیت خطرناک است و دشمن در چند قدمی رسیده است. اما صدایی به گوشی کسی نرفت، احساس همدردی کسی را برنیانگیخت، کمکی گسیل نشد یا هم گسیل شد اما رهزنانی نخواستند آن کمک ها به نیروهای نیازمندِ گیرافتاده در دام دشمن برسد. بنابراین فرستادن هیأت درآن منطقه، چه سودی به حال مرد م و یا سربازان شهید دارد.
فرستادن هیأت از زمان حکومت فاسد کرزی تا هنوز چون یک رسم و سنت باقی مانده است. کرزی نیز هر جایی که جنایتی صورت گرفته یا آن که خود عامل آن بوده، هیأتی می فرستاد، در نتیجه در مدت سیزده سال حکومت او، هیچ گاه شنیده نشد که نتایج سفر هیأت بیرون داده شود، یا کسی مقصر آن حادثه شناخته شده باشد. در حادثه چند روز گذشته سرنوشت همانند گذشته خواهد بود. مقصر اصلی آشکار است، اما کجاست اراده و جسارتی که از جامه قومیت و تبار بیرون آید و به محاکمه عاملان آن جنایت بپردازد. مردمی که در اطراف پایگاه بوده اند همراه با طالبان مسلح دست به جنایت برده اند، سربازان بی پناه را به دست طالبان سپرده اند. حال که این حادثه فجیع رخداده است، تعدادی در پی یافتن علت می گردند تا دریابند که چه کسی پشت سر آن حادثه قرار داشته است.
آیا واقعا آدم پاک از ذهن وعقل متعارف تهی باشد که نداند که عامل این حاثه چی کسی است؟
گذشته ازدستان ناپاکی که پشت سر آن حادثه قرار داشته است، عامل عمده و اساسی در ایجاد آن حادثه و حوداث مشابه آن دولت کنونی است.
دولتی که آتش نفاق قومی را افروخته، جدایی میان اقوام را به شکاف عمده بدل ساخته است. طالبان تحت عنوان کوچی وکوچیگری در میدان وردک حضور یافته و مسلحانه گشت و گذار می کنند، به تهدید مردم عادی ده نشینان می پردازند. لیکن هیچ تلاشی برای خلع سلاح آنها صورت نمی گیرد و حکومت هیچ سخنی درباره غیر قانونی بودن حمل اسلحه آنها بر زبان نمی آورد. اما انبار مهماتی در گوشه چاریکار به آتش کشیده می شود، چون متعلق به قوم غیر پشتون بوده است. استانکزی از سوی برخی سران تاجیک مورد اتهام قرار می گیرد که در قتل ربانی دست داشته است. اما رئیس جمهور بدون آن که کمترین اعتنایی به افکار عمومی کند او را به عنوان نامزد وزارت دفاع معرفی می کند.
این یعنی چه؟
یعنی بی اعتنایی به دید گاه و سخنان اقوام غیر پشتون و تاکید بر اراده شخصی خود. نتیجه ای به بارمی آورد آنست که بی اعتماد ی نسبت به حکومت افزایش پیدا می کند، قطب بندی میان مردم فراختر می شود، حس بدبینی بیشتر و بیشتر می گردد. طالبان به عنوان تروریستان متعلق به قوم پشتون می کوشند منویات حکومت را عملی کنند، کینه های سایر اقوام را در دل می گیرند، فاجعه همانند جلریز را می آفرینند.
پی آمد عمل قوم گرایانه حکومت نیز اشکار است.
هیچ تردیدی نباید داشت که وضعیت کشور هر روز بیش از روز گذشته آشفته تر شود، تنش های قومی رو به افزایش می رود. آنچه از حکومت کنونی انتظار برده می شد به تدریج به یاس و ناامیدی تبدیل می گردد. اما آقای اشرف غنی با تمام توان تلاش می کند که حاکمیت قومی را همانند دهه های چهل و پنجاه هجری خورشیدی در کشور حاکم کند. تمام قدرت های کلیدی از دست اقوام غیر پشتون بستاند و در اختیار قوم و تبار خود قرار دهد. چنان صحنه آرایی کند که قدرت عمل از سایرین به کلی سلب شود یا آن که وضعیت چنان باشد که مجال برای دیگران هر روز تنگ تر شود. تا وقتی سیاست بر این منوال ادامه پیدا کند، به قدرت از موضع انسانی نگریسته نشود، نگاه های قومی و تباری به قدرت باشد. وضعیت کشور هیچگاه بهبود نه خواهد یافت.
وقتی آب از سرچشمه ها گل آلود باشد، تبعیض در تقسیم قدرت وجود داشته باشد. بر ارزش های قومی تاکید رود، چگونه می توان انتظار برد که وضعیت بهتر شود. فاجعه هایی همانند گذشته به وجود نیاید.
بنابراین گذار از وضعیت کنونی نیازمند عزم و اراده فوق العاده انسانی از یک سو و داشتن برنامه کوتاه مدت و بلند مدت از سوی دیگر است که متاسفانه حکومت کنونی و گذشته فاقد این راهبرد بوده اند. لذا تا این حکومت با همین دیدگاه تمامیت خواهانه وجود داشته باشد، تغییری در نگرش و دیدها نسبت به انسان به وجود نیاید؛ کشمش ها هم چنان ادامه خواهد داشت و وضعیت کشور بهبود نه خواهد یافت.
https://avapress.com/vdcepe8znjh8z7i.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما