تاریخ انتشار :سه شنبه ۷ جدی ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۵۰
کد مطلب : 135855
ششم جدی وزمینه های سیاسی واجتماعی آن ( بخش دوم وپایانی)

رژیم کودتا:
یکی از پرسش هایی که ممکن است در ذهن خوانندگان جوان به وجود آید آنست که حزب دموکراتیک خلق چگونه و در راستای تحقق کدام اهداف شکل گرفت؟
قبل از این که در پی یافتن پاسخ بربیآییم، لازم می دانم به دو نکته توجه صورت گیرد؛ نخست این که تحولات کشورهای جهان سومی به ویژه افغانستان، بیش از این که مبتنی بر خواسته ها و ضرورت های داخلی باشد، بیشتر از همه متاثر از شرایط خارجی و تحولات بین المللی بوده است.
دوم این که در تحلیل تحولات آن زمان افغانستان یک عنصر، تاثیر گزار را باید مد نظرقرار داد و به عنوان محور همه تحولات مد نظر قرار داد که همانا تقسیم جهان به دو قطب شرق وغرب است.
هرگاه تحولات ریز و درشت جهان بدون در نظر گرفتن این قاعده کلی مورد تحلیل قرار گیرد، بی گمان دچار خطاهای دشوار فهمی خواهیم گشت. لذا وقتی به تحلیل تاریخ آن زمان می نشینیم دو قطبی بودن جهان و تاثیر آن را بر سایر تحولات جهان به مثابه عمود میانگین خیمه تحولات باید مد نظر قرار داد.
اما پاسخ پرسش احتمالی به گمان این قلم آنست که قبل از ۱۹۶۴ یا ۱۳۴۳ خورشیدی، که قانون اساسی افغانستان تدوین یابد، حکومت مشروطه اعلام شود و احزاب سیاسی امکان تشکیل پیداکند، زمینه های حضور امریکا در افغانستان در وادی هلمند تحت نام "پروژه آبیاری هلمند" فراهم آمده بود. حضور ایالات متحده امریکا در همجواری شوروی امری نبود که از جانب شوروی ها به سهولت پذیرفته شود. لذا همین که حضور امریکا در آن پروژه تثبیت گردید، شوروی درصدد بر آمد تا موانعی در راه پیشرفت پروژه هلمند که حضور امریکا را در افغانستان تثبیت می کرد و جای پای محکمی برای آن کشور به وجود می آورد، ایجاد کند.
یکی از آن پروژه ها که می توانست شوروی را در رسیدن به سیاست های خود موفق بدارد، تشکیل حزب دموکراتیک خلق بود. بنابراین می توان این گونه بیان داشت که گر چه ساختار تشکیلاتی، و هم هدف گیری های حزب دموکراتیک خلق با فرهنگ دینی، اجتماعی، با رسم و رواج های مردم افغانستان هم خوانی نداشت، اما برای جلوگیری از نفوذ امریکا شکل گرفت تا در سمت ها و سویه های گوناگون به نق زدن بپردازد و حضور امریکا را در منطقه با پرسش های بی شماری مواجه سازد. چون تشکیل حزب خلق صورت و سیرت پروژه ای و در واکنش ایجاد شده بود از این جهت بود که حزب خلق با چالش های فراوان درونی و بیرونی مواجه بود.
حزب دموکراتیک خلق زمانی زمام امور کشور را به دست گرفت که بیشتر به کودکان نوآموز مدرسه سیاست شباهت داشت. گروهی که به فراز و فرود حکومت داری کمتر تامل کرده بودند، تنها تکیه گاه شان یک ایدئولوژی وارداتی بدون کمترین زمینه های فراهم آمده در داخل از یک سوی و دیگر اتحاد شوروی به عنوان پشتیبان این حزب بود. لذا بعد از کودتا زمانی که تنش میان دو جناح حزب افزایش یافت، شکافی عمیقی هر دو جناح را از هم جدا ساخت و رهبران جناح پرچم به صورت جبری راهی کشورهای اروپای شرقی شدند. بعد از مدتی در گرد کاخ کرمیلن فراهم آمدند و منتظر فرصت و گوش به فرمان زمامداران کرمیلن ماندند.
با تبعید جناح پرچم، جناح خلق به جان یک دیگر افتادند و در یک صحنه سازی عجیب و مضحک نورمحمد ترکی که روزگاری از او به نام و عنوان ستاره شرق واستراتژیست بزرگ!! رهبر بی بدیل خوانده می شد، به قتل رسید. "حفیظ الله امین" که شاگرد وفاداراو یاد می گردید بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زد و یک شبه از تمام اختیارات حکومتی و حزبی برخوردار شد. تعداد کسانی از جناح پرچم در داخل کشور مانده بودند یا زندان شدند یا این که در انزوا به سر می بردند.
اما گاهی با شب نامه هایی امین را خائن و وابسته به امپریالیزم امریکا اعلام می داشتند. حفیظ الله امین - برخلاف گفته های جناح پرچم از حجم تبلیغات کمونیستی خود کم نکرد بلکه رادیو دولتی و تلویزیون تازه تاسیس حکومتی چنان در اختیار او قرار داشت که از هر شگردی سود می جست تا خود را به رخ جهانیان و برای رهبران کرملین توجیه کند. امین گرچه جنایت های گذشته را به ترکی نسبت داد تا خود را از هر جنایتی تبرئه کند؛ اما بر رغم ادعای بی گناهی او بعد از کشته شدن ترکی نیز میزان جنایت کاهش پیدا نه کرد که سیر صعودی به خود گرفت. از این جهت بود که واکنش ها نسبت به او و حکومت کمونیستی روز به روز بیشتر شد.
واکنش منفی مردم از یک طرف و تحرکات کشورهای غربی از سوی دیگر، حکومت افغانستان را که با یک سال و اندی از عمر آن گذشته بود با دشواری های فراوانی مواجه ساخت. تشکل های اسلامی در گوشه و کنار کشور و هم چنان در خارج از افغانستان که هر کدام سهمی در سرنگونی رژیم کمونیستی به عهده گرفتند، به وجود آمدند. گفتنی است که واکنش ها و مقاوت های ضد حکومت یک وجه و یک جنبه نداشت، بلکه انگیزه های گوناگون و محرک های مختلف باعث شد که حرکت های ضد حکومتی بیشتر شود. "امین" تنها راه ماندن در قدرت را تکیه بیشتر بر نیروهای نظامی اتحاد شوروی سابق می دانست، تقاضای کمک کرد و قراردادی میان دو کشور بسته شد که اتحاد شوروی را در حمایت از حکومت افغانستان متعهد می کرد.
اما این ظاهرقضیه بود، حفیظ الله امین نمی دانست که ورود ارتش شوروی در افغانستان در نهایت به کشته شدن و سرنگونی رژیم او خواهد انجامید. حفیظ الله امین در نشهء شراب قرارداد، به سر می برد که پیش قراولان ارتش سرخ در شب ششم جدی وارد کابل شدند، هم زمان به حرکت نیروهای زمینی شوروی، نیروهای هوایی آن کشور مستقر در میدان های هوایی کابل، دست به تهاجم علیه حکومت حفیظ الله امین زدند، بعد از عملیات های چند ساعته طومار حکومت امین در هم پیچید و ببرک کارمل سوار بر تانک روسی وارد افغانستان شد. واکنش های نهادهای بین المللی به اشغال افغانستان شدت گرفت. و بدین ترتیب مرحله دیگری از تاریخ سیاسی افغانستان شکل گرفت که خود داستانی دیگردارد.

https://avapress.com/vdcenn8znjh8xvi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما