تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۹ میزان ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۳۹
کد مطلب : 117477
مراسم اختتامیه یادواره شعر امام موسی صدر برگزار شد/امام موسی صدر تعادل بین عشق و عقل است
داماد امام موسی صادر گفت که امام موسی صدق تعادل بین عشق و عقل است، تعادل بین شناخت کتاب الله و شناخت عترت، به همین دلیل ایشان ماندگار است و در دل من و شما عشق بیدار کرده و شعر می تراود.
به گزارش آوا، مراسم اختتامیه یادواره شعر امام موسی صدر روز شنبه هجدهم میزان در سالن مهر حوزه هنری تهران برگزار شد.

در این مراسم اعضای خانواده و دوستداران این شخصیت بزرگ گرد هم آمدند تا در مجلسی سرشار از عقل و احساس، با شعر و خاطره و سخن، یاد او را گرامی بدارند.
در ابتدای این مراسم محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری ایران در سخنان کوتاهی به تجلیل از شخصیت امام موسی صدر پرداخت و گفت: «خوشحالیم كه خانواده معزز امام موسی صدر ازجمله سیده رباب صدر خواهر ایشان و فرزند و داماد امام موسی در این مراسم حضور دارند و در جمع شاعران ارجمندی حاضر شده‌اند كه ذوق و هنرشان را در خدمت ستایش و معرفی یكی از شخصیت‌های مهم تاریخ به كار گرفته‌اند. از ویژگی های مهم او، شخصیت ادبی ایشان است كه لازم است بیش از پیش به این وجه شخصیتی ایشان پرداخته شود همانطور كه به طور كلی خاندان صدر وجوه ادبی بارزی دارند. سال‌های خیلی قبل هنگامی كه علمای جبل عامل به ایران آمدند، در طراحی و تبیین فرهنگ شیعه نقش بزرگی ایفا كردند، به طوری كه هنوز هم جلوه‌گر هستند. سال‌ها بعد هنگامی كه یكی از این شخصیت‌ها به جنوب لبنان رفت، با مشی آسمانی خود طرحی نو درانداخت و از افتخارات شیعیان محسوب می‌شود و خودمان را تا همیشه وامدار او می‌دانیم و امیدواریم بتوانیم در حد خودمان برای معرفی و گرامیداشت این شخصیت بزرگ نقش داشته باشیم. چنین مراسمی برای بزرگداشت این شخصیت‌های بزرگ لازم است اما به واقع در مقابل حق عظیمی كه آنها بر گردن ما دارند لازم است كارهای بیشتری انجام دهیم و امیدوارم چنین مراسمی باز هم تكرار شود.»

در بخش دیگر مراسم و پس از شعر خوانی شاعران، انجینیر مهدی فیروزان داماد امام موسی صدر به ایراد سخنرانی در باره شخصیت ایشان پرداخت و گفت: «انسانی کامل است که بر دو بال عشق و عقل پرواز کند نه اینکه به نفع یکی، دیگری را حذف کند. انسانی در مسیر کمال قرار می گیرد که این دو بال را با تعادل پیش ببرد. ما امروز یادواره شعری برای چنین انسانی داریم. امام موسی صدر تعادل بین عشق و عقل است، تعادل بین شناخت کتاب الله و شناخت عترت. به همین دلیل امام موسی صدر ماندگار است و در دل من و شما عشق بیدار کرده و شعر می تراود. اگر ایشان صرفا یک دانشمند علم بودند شاید کمتر در دل ما این همه فضیلت تبدیل به عشق و شعر می شد. به محض اینکه ما از زیبایی صحبت می کنیم یعنی از عشق صحبت می کنیم و وقتی از مقوله عشق حرف به میان می آید، به عبادت می رسیم. وجود امام موسی صدر برکتی است از احساس و شناخت حقیقت و عشق به حقیقت نتیجه اش این می شود که انگیزه احساسی و عاطفی در دل شاعر ایجاد می کند.

امام موسی صدر شاعر است ولی قرار نیست وجه ادبی اش بر سایر وجود سایه بیفکند. وی می گوید انسانی در تعادل است که مجموعه اعضا و قوا و احساساتش، در تعادل بوده و با هم رشد کنند. نمی شود دست من رشد کند اما پای من رشد نکند و من انسانی کامل باشم. حرکت متعادل و هماهنگ عشق و عقل، منظومه انسان را الهی می کند. ما چنین تعریفی را در شخصیت امام موسی صدر می بینیم، وجوه درونی و بیروی وی با هم فرقی ندارند، آنچه از ایشان در خانه می بینیم بیرون هم همان است، دوگانه حرف نمی زند و اگر حرفی را در مجلسی عمومی بگوید، در جمع و مجلس خصوصی و برای دخترش هم می گوید و... آنچه من امروز در این جمع می گویم حاصل اطلاعاتی است که بیرون از این مراسم داشتم و تعریفی که شعرای این مجلس امروز در من ایجاد کردند. مجموع این اطلاعات و بیانات دوستان، تعاریف را در ذهنم مبدل به یک نظریه کردند که از همگی تشکر می کنم.

وی گفت: دوست دارم در پایان سخنانم خاطره ای را از یکی از دوستان امام موسی صدر نقل کنم. ایشان می گویند امام موسی صدر نسبت به شعر و موسیقی علاقمند بود. تقریبا یک ماه مانده به زمان ربوده شدن امام موسی صدر، از لبنان به سمت سوریه راه افتادیم؛ امام با حافظ اسد قرار ملاقات داشتند و ما از منطقه ای به نام بعلبک می گذشتیم که به ما خبر دادند برای حافظ اسد کاری پیش آمده و قرار ملاقات از صبح به غروب افتاد. امام گفتند حالا که به این منطقه رسیدیم، من دوستی در این نزدیکی دارم که می توانیم به منزل ایشان برویم. دوست امام، نجاری بود که در خانه ای دو طبقه سکونت داشت که طبقه اول نجاری بود و در طبقه دوم هم خانه اش قرار داشت. در طبقه دوم این خانه، بالکنی بود مشرف به دشتی بسیار سبز و زیبا. من و امام در این بالکن نماز خواندیم و چای نوشیدیم و من که از زیبایی آن منطقه و آن منظره شگفت زده بودم، به امام گفتم عجب جای خوب و زیبایی است، کاش می شد آدم همیشه اینجا زندگی کند. امام اندکی سکوت کرد و گفت آیا صائب را می شناسی؟ و سپس این شعر را خواندند» بر لب بام خطر نتوان بخواب امن رفت/ ایمنی خواهی و زجا و اعتبار اندیشه کن»

در بخش بعدی مراسم داکتر محمد حسن زورق به معرفی کتاب دو جلدی «سیره و سرگذشت امام موسی صدر» پرداخت و از این کتاب رونمایی شد و در بخش پایانی مراسم نیز با اهدای لوح تقدیر از بیست شاعر برگزیده تقدیر به عمل آمد.
همچنین دو شاعر افغانستانی سید سکندر حسینی و حمید تقدیمی اشعاری در وصف امام موسی صدر قرائت کردند.
https://avapress.com/vdceff8zfjh8zei.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما