تاریخ انتشار :شنبه ۲۹ میزان ۱۳۹۶ ساعت ۲۲:۲۷
کد مطلب : 151802
۱۶ سال حضور خونین و آتشین غرب در افغانستان

پس از آرامشی موقت و گذرا باز هم گردبادهای سیاه و سرخ انتحار و انفجار از راه رسید و برای بار چندم مردم بی گناه و محروم ما را در سوگ عزیران شان نشاند. در ربط به انفجارهای اخیر در کشور نظریه های مختلف و گوناگونی وجود دارد. علاوه بر آنچه که توده مردم در باره این انفجارها و علل و دلائل آن می گویند، خواص و صاحب نظران نیز در مورد آرا و دیدگاههایی دارند.

صرف نظر از آرا و دیدگاههای دیگر، یک دیدگاه بیش از همه جلب نظر و توجه می کند و به نظر می رسد عمده و شاه بیت دیدگاههای مطروحه در این زمینه باشد.

دیدگاه مذکور، این فعالیت های ضد بشری را کار گروه داعش می داند و معتقد است که داعش به دلیل شکست سنگین در سوریه و عراق، به خشم آمده و عقد و عقده خود را بر سر مردم بی پناه افغانستان به خصوص شیعیان این کشور خالی می کند.

این گروه از آگاهان، جنگ جاری در افغانستان را جنگ نیابتی میان برخی از دولتهای منطقه می دانند که از آنجا که این دولتهای متخاصم منطقه ای، به دلیل امنیت بالا و توانایی های اطلاعاتی، توان نفوذ و رسوخ به قلمرو جغرافیایی یکدیگر را ندارند، لذا از جان و خاکِ ملتهای منطقه مایه می گذارند و کشورهای ضعیف و ناامنی چون افغانستان را به میدان جنگ نیابتی خویش تبدیل کرده اند.

در این میان اما موضع گیری دولت فعلی افغانستان از دید بسیاری از صاحب نظران، بسیار ضعیف و به دور از منافع ملی و مردمی این کشور به نظر میاید؛ چرا که این دولت بر خلاف همه ی ضعفها و ناتوانی های بالقوه و بالفعل نظامی و اقتصادی و ...، نخواسته است تا در تعاملات جاری در منطقه و جهان، بی طرفی خویش را حفظ کند و همین طرفداری از یکی از طرف های درگیر نبرد نیابتی در افغانستان، به ضرر مردم و نیز خود حکومت افغانستان تمام شده است.

اظهارات رئیس جمهور غنی در آستانه امضای پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا و پس از آن را همگی بیاد دارند که ایشان با چه شور و هیجان و اشتیاقی، از بی طرفی افغانستان در اوضاع منطقه و جهان، انتقاد می کردند و با چه قاطعیت و صلابتی از یک افغانستان متحد با ایالات متحده امریکا و برخی از دول منطقه ای مانند عربستان سعودی، حمایت و پشتیبانی خویش را اعلام کردند.

از نظر بسیاری از آگاهان، چه بسا رئیس جمهور کشور در آن زمان داغ بودند و جوگیر و ذوق زده ی امضای پیمان استراتژیک با ایالات متحده امریکا و سازمان نظامی ناتو شده بودند و خیلی به پیامدهای ناگوار پیمان مذکور برای افغانستان و دولت و مردم آن اصلاً توجه نداشتند.

لابد رئیس جمهور بسان بسیاری از خوش باوران دیگر گمان می کردند که امریکا و متحدان آن نسبت به عهد و پیمان و قول خویش پایندی دارند و دولت و ملت افغانستان را چنانکه خود گفته بودند، در هر زمینه و موردی به خصوص در برابر دشمنان و رقبای آنها، کمک و یاری می رسانند.

به باور آگاهان، رئیس جمهور و تیم همراه وی با همین دل پری و پشت گرمی و البته امیدواری به امریکا و بلوک غرب بود که قاطعانه به بی طرفی می توپید و بی باکانه از اتحاد با بلوک غرب و برخی از کشورهای منطقه ای مانند عربستان سعودی و امثال آن، دفاع می کرد و بی طرفی افغانستان در زمانه کنونی را یک پدیده عجیب و بدون سود و ثمر می دانست.

اما حال که پیمان امنیتی منعقد شده و به قول معروف" مرکب امریکایی ها از پل مراد گذشته" و امریکا و متحدان اروپایی آن به هیچ یک از وعده های داده شده عمل نکردند و بر عکس با عملکرد غیر مسئولانه و بر اساس منافع استعماری خود شان، افغانستان را به بیغوله ای از خون و آتش و دود مبدل کرده اند، هم رئیس جمهور و هم همه ی کسانی که به حضور امریکایی ها و بلوک غرب در افغانستان، دل خوش کرده بودند، به خوبی پی برده اند که در محاسبات خویش مبنی بر تعامل تنگاتنگ با بلوک غرب، چه خبط و خطای فاحش و جبران ناپذیری را مرتکب شده اند.

حال اما که ۱۷ سال از حضور مضر و ویرانگر بلوک غرب برای افغانستان و دولت و ملت آن می گذرد و به خصوص در این چند سال که از عمر حکومت وحدت ملی می گذرد، مردم کشور شاهد یک افغانستان صد در صد ناامن و شکننده که هیچ گونه ثبات اقتصادی، نظامی و اجتماعی ندارد، می باشند؛ کشوری که انتحار و انفجار امان همه اقشار ساکن در آن را بریده و از در و دیوار و آسمان و زمین آن، خون و آتش و تباهی می بارد؛ تنها گوشه ای از پیامدهای سنگین و نکبت بار حضور غیر مسئولانه و زورگویانه امریکا و متحدان آن در افغانستان است.

آگاهان بر این دیدگاه پای می فشارند که تنها راه خلاصی و برون رفت دولت و ملت افغانستان از وضعیت وخیم و اسفبار کنونی، پشت کردن به خارجی ها و رو آوردن به مردم خویش و توانایی های بالفعل و بالقوه این کشور و مردم آن است.

از دید آگاهان، دولت و مردم افغانستان با جواب بیگانگانی که کشور شان را به جهنمی از آتش و خون تبدیل کرده اند، می توانند شالوده یک نظام مردم سالار و بر اساس منافع ملی خود شان را پی ریزی کنند و درست مانند بسیاری از دولتها و دولتمردان پیرامون خویش که منافع کشور و مردم خویش را در راس قرار داده و بر منافع هر دولت و ملت و کشور دیگری ترجیح می دهند، به اصلاح و ترمیم دولت و حکومت خویش همت گمارند و چون بسیاری از کشورها و دولتمردان آنها از درون همین دولت بیمار و منفعل، دولت و حکومتی روی کار آورند بر اساس منافع افغانستان و مردم آن.

چرا که اگر دولتمردان و مردم افغانستان توجه نکنند و همین روال موجود را ادامه بدهند، تردیدی وجود ندارد که اوضاع به سمت خرابی ها و بحرانهای بیشتر و عمیق تر پیش خواهد رفت و دل هیچ بیگانه و همسایه سنگین دلی هم برای افغان و افغانستان نخواهد سوخت.

مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdce7z8zwjh8nvi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما