تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۶ میزان ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۰۶
کد مطلب : 151621
پروژه، خائن یا ضعیف و بی تدبیر؟!

به دنبال حملات تهاجمی طالبان بر ولسوالی های شلگر و اندر ولایت غزنی، نمایندگان مردم غزنی در شورای ملی، حکومت و مسئولین حکومتی را به بی کفایتی و خیانت متهم کرده و می گویند که در حمله طالبان بر ولسوالی اندر، ۴۱ نیروی امنیتی شهید و ۲۹ تن دیگر زخمی شده اند. همچنین در این حمله ۳ غیرنظامی شهید و ۲ تن دیگر زخم برداشته اند.

به گزارش رسانه ها، طالبان ادعا دارند در درگیری با نیروهای امنیتی در ولسوالی اندر دو پوسته را سقوط داده و ساختمان اداری ولسوالی و قومندانی امنیه این ولسوالی را به گونه کامل تخریب کرده اند، اما نیروهای امنیتی این ادعا را رد می کنند.

از سوی دیگر، سخنگوی پولیس غزنی به رسانه گفته است که حوالی ساعت ۱ شب سه شنبه بیش از ۳۰۰ طالب با تسلیحات سبک و سنگین بر ولسوالی "شلگر" غزنی حمله کردند؛ اما پس از ۴ ساعت درگیری نتوانستند داخل ساختمان ولسوالی شوند. اما طالبان ادعا می کنند این ولسوالی را نیز به کنترل درآورده اند."

باز هم تکرار ملالت بار و خیانت آمیز دست به دست شدن ولسوالی ها توسط نیروهای دولتی و تروریستان طالب. چنانچه می دانیم این رویداد خیانت بار و ضد ملی و مردمی چندین سال است که در افغانستان پشت سر هم تکرار می شود و این نابسامانی به خصوص در دوره حاکمیت دولت وحدت ملی، شب و روزهای اوج خود را تجربه می کند.

آگاهان دلسوز از آغاز این پروژه ننگین و تباه کننده، مکرر در مکرر به دولت و مسئولان حکومتی تذکر داده و از آنان خواسته اند تا جلو یک همچنین فاجعه ملی را هر چه زودتر و با طرح ها و پلان های دقیق نظامی بگیرند و اجازه ندهند تا با خون جوانان وطن در اردو و پولیس و سایر نیروهای امنیتی، اینگونه بی رحمانه و سفاکانه بازی شود.

از دید آگاهان، یکی از علل عمده فاصله افتادن میان اراکین حکومتی و مردم در سراسر کشور، همین موضوع دست به دست شدن ولسوالی ها و در نتیجه کشته و زحمی شدن بی شماری از فرزندان وطن در اردو و پولیس و در میان افراد ملکی و غیر نظامی می باشد.

در کنار بی تفاوتی های حکومت در قبال حاکمیت ناامنی و فقر در کشور، کشته و زخمی شدن تعداد پر شمار فرزندان ما در اردو و پولیس و سایر ارگانهای امنینی، عامل مضاعفی شده تا مردم هر چه بیشتر از دولت و حکومت وحدت ملی فاصله بگیرند و به خصوص با شنیدن اخباری مبنی بر خیانت تعدادی معلوم الحال در بدنه نیروهای مسلح کشور و بی تفاوتی سران و رهبران حکومتی نسبت این فاجعه ملی، این شکافها و فاصله ها و بی اعتمادی ها هر روز در حال بیشتر شدن است.

از دید آگاهان، مردم وقتی می بینند که در عرض و طول چندین سال، این خیانت ها ادامه پیدا می کند و با وجود تذکرها و هشدارها و نصیحت های آگاهان و شخصیت های متنفذ و دلسوز مبنی بر اقدام جدی و قاطعانه بر علیه نیروهای ستون پنجم دشمن در درون نظام و نیز بر علیه عوامل خودی متعصب و فاشیزم که چون خوره دولت و نظام حکومتی را از درون متلاشی می کند، باز هم هیچ اقدام بازدارنده از سوی مسئولان حکومتی صورت نمی گیرد، خود به خود به این نتیجه می رسند که سکوت و یا برخورد منفعل سران و رهبران حکومتی از چند حال بیرون نیست.

صورت نخست این است که فرض شود زور حکومت به این خاینان و فاشیست های موجود در بدنه نظام نمی رسد و آنها با پشت گرمی به حامیان قوی خارجی خویش در صفوف نیروهای امنیتی رخنه کرده و دست به آفرینش جنایت و خیانت ها در میادین جنگ می زنند و موجب کشته و زخمی شدن فرزندان ما در صفوف نیروهای مسلح کشور می شوند.

صورت دوم آن است که فرض شود تعدادی از سران و رهبران، خود آنها حیثیت و آبروی و شخصیت و هویت خویش را به دشمن فروخته اند و با چشمان باز و اطلاع کامل، قلع و مقمع شدن فرزندان وطن در دست به دست شدن ولسوالی ها را می بینند و بر اساس دستوری که از باداران شان دارند، سکوت می کنند!.

و سرانجام صورت سوم هم این خواهد بود که بنابر آنچه برخی از آگاهان بر آن باور دارند، اصل و اساس این حکومت؛ یعنی حکومت وحدت ملی، فقط و فقط یک پروژه امریکایی- غربی است برای رسیدن امریکا و غرب به اهداف بلند مدت شان در افغانستان و منطقه.

دیدگاه فوق می افزاید، چنانچه حضور رهبران داعش در افغانستان با هدف باز شدن پای این نیروی جهنمی به آسیای میانه و مرکزی و البته با حمایت و اشاره امریکایی ها و سکوت دولت افغانستان در برابر آن، یک پروژه است؛ لذا خود این حکومت و کارکردهای نارسا و غیر مسئولانه آن در قبال افغانستان و سرنوشت مردم آن نیز می تواند یک پروژه خارجی و ضد افغانی باشد و بی تفاوتی های همیشگی و گاهاً سکوت رهبران و سران آن در قبال دست به دست شدن ولسوالی ها و کشتار افغانها به دست دشمنان این آب و خاک، روشن ترین گواه بر غیر مردمی بودن و پروژه بودن این دولت و حکومت است.

در هر حال، خوشبینانه ترین صورت این خواهد بود که معتقد شویم که قصد و عمدی در کار مسئولان حکومتی نیست و ضعف در پالیسی جنگی و سوء مدیریت، آنان را در مقابل دغدغه ها و نگرانی های مردم قرار داده است که حتی اگر این هم باشد، تقصیر و گناه کم و کوچکی نیست و لازم و واجب است تا مسئولان دولت و حکومت، فکری برای درمان این سرطان ناعلاج خویش بکنند و الا دیگر جایی در ذهن و خاطر افغانستان و مردم آن ندارند.

https://avapress.com/vdcdxf0ffyt0k96.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما