یک منبع مؤثق که نمیخواهد نامی از وی گرفته شود، میگوید:
- حمله در داخل شفاخانه طرحریزی شده بود.
- یکی از محصلین که از پوهنتون خوست برای اجرای دورۀ ستاژ به این شفاخانه وارد شده بود، با مهاجمین کمک کرده است اما فعلا مفقود است و جسدش نیز در صحن حادثه نبوده است.
- مهاجمین برعلاۀ تیربارانکردن برخی از مریضان، با کارد سرِ برخیها را نیز بریده اند.
- نیم ساعت قبل از حادثه در چهار صد بستر، کمره های امنیتی خاموش شده اند.
- ده دقیقه قبل از عملیات برق ها قطع شده است.
- موترهای شیشه سیاه برادران را داخل آورده اند.
- قبل از آغاز جنگ در دروازۀ (عقبی) مهاجمین در منزل سه و چهار جابجا بوده اند.
- مهاجمین آنقدر وقت داشته اند که وقتی مرمی های شان خلاص شده است، با برچه و چاقو به سر و روی مریضان کوبیده اند.
- سه هزار و شش صد کمره از فضا امنیت کابل را دیده بان است، پس این ها از کجا آمده اند؟
- پس از آنکه قطعۀ خاص برای مهار کردن حمله به شفاخانه میآیند، اردوی ملی یکونیم ساعت اجازۀ آغاز عملیات به آنان نمیدهد.
- مسؤلین در قطعۀ خاص، با بیان اینکه آنان در مهارِ ایننوع حملات تجربۀ زیاد دارند، اعتراض نموده و سپس با تماس به لویدرستیز، اجازۀ آغاز عملیات بهدست میآورند.
مسؤلیت کشف و استخبارات این شفاخانه، مربوط وزارت دفاع ملی میگردد که آقای عبدالمنان فراهی، مسؤلیت این ریاست را دارد. حالا رهبری وزارت دفاع ملی بهویژه مسؤلان ریاست کشف و استخبارات این وزارت، باید بهملت پاسخ بدهد.
با اینهمه تدابیر امنیتی، دشمن چگونه میتواند در شفاخانۀ نظامی، نفوذ پیدا کند؟
اردوی ملی، چرا حدود یکونیم ساعت، مانع آغاز عملیات قطعۀ خاص شد؟