تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۶ حوت ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۱۰
کد مطلب : 60044
امریکای لاتین و نسل رو به انقراض رهبران سوسیالیست
هوگو رافائل چاوز فریاس؛ رییس جمهوری انقلابی و سوسیالیست ونزوئلا سرانجام در اثر بیماری غیرقابل علاج سرطان و مشکلات تنفسی ناشی از آن درگذشت.
مردی که به شدت منتقد و مخالف امپریالیزم امریکایی بود و نسبت به جورج دبلیو بوش؛ رییس جمهوری پیشین امریکا، نفرت عجیبی داشت.
او باری در یکی از نشست های مجمع عمومی سازمان ملل، در حالی که کتاب "سرکردگی یا تلاش برای بقا" نوشته نوآم چامسکی؛ نویسنده، زبان شناس و منتقد مشهور سیاست های امریکا را به همراه داشت و آن را به رهبران جهان نشان داده و توصیه می کرد که حتما آن را بخوانند، از جورج بوش به عنوان "شیطان" یاد کرد.
با این وصف گفته می شود چاوز نسبت به اوباما رویکرد نرم تری داشت؛ هرچند تا پایان عمر دست از انتقاد و مخالفت با امریکا برنداشت و شاید همین امر نیز یکی از دلایل اصلی ماندگاری راه و آرمان چاوز در اذهان میلیون ها هوادار او در درون مرزهای ونزوئلا و سراسر جهان باشد.
او باری در یکی از گفتگوهایش با رسانه ها گفت:"من با اوباما دشمنی ندارم؛ اما نادیده گرفتن وجود امپریالیزم در واشنگتن، سخت است. آنهایی که این مسأله را نمی ‌بینند، نمی ‌خواهند آن را ببینند، مثل شترمرغ!"
چاوز یک سیاستمدار سوسیالیست به تمام معنا بود. او که به شدت تحت تاثیر اندیشه های انقلابی سیمون بولیوار؛ رهبر انقلاب های سوسیالیستی قرن ۱۹ میلادی در امریکای لاتین و همچنین مرید شیفته و شیدای راه و آرمان ارنستو چه گوارا؛ چریک همرزم فیدل کاسترو و از انقلابیون مارکسیست بود، راهبردهای خویش در عرصه حکومت داری، اقتصاد، خدمات اجتماعی و حتی روابط خارجی و بخش خصوصی و... را برپایه اصول اندیشه های سوسیالیستی بنا کرده بود.
به عنوان نمونه یکی از اقدامات انقلابی چاوز در طول بیش از یک دهه ریاست جمهوری وی بر ونزوئلا، ملی اعلام کردن ذخایر سرشار نفت این کشور و همچنین دولتی کردن بسیاری از شرکت های خصوصی داخلی یا وابسته به خارج بود و درست همین اقدامات نیز شدیدا او را در برابر امریکا قرار می داد؛ امریکا به مثابه کشوری که مبنای دشمنی آن با بسیاری از کشورهای جهان را عدم دسترسی به منابع سرشار زیرزمینی و انرژی تشکیل می دهد.
در همه حال، او اکنون مرده است؛ اما تنها ساعاتی پیش از مرگ او نیز یک تحول مهم دیگر در روابط ونزوئلا با امریکای شمالی رخ داد.
نیکلاس مادورو؛ معاون وی، دستور اخراج دو تن از اعضای دفتر وابستگی نظامی سفارت ایالات متحده در ونزوئلا را صادر کرد و اظهار داشت که دشمنان ونزوئلا، آقای چاوز را به سرطان مبتلا کردند؛ تا باعث مرگ او شوند.
هنوز روشن نیست که آیا در زمان این اقدام، آقای چاوز زنده بوده یا درگذشته است. زنده یا مرده بودن وی در زمان صدور این دستور، می تواند تاثیر زیادی در بررسی چشم انداز روابط امریکا و ونزوئلای پس چاوز داشته باشد. اگر معاون آقای چاوز این تصمیم را پس از مرگ رییس جمهوری محبوب و ضد امریکایی گرفته باشد؛ پس این امر به روشنی نشانگر آن است که از نظر رهبران ونزوئلای پس از چاوز، امریکا عامل اصلی مرگ او بوده؛ بنابراین، این کشور هرگز با قاتل یک رهبر کاریزماتیک و انقلابی اش، از در سازش و مصالحه وارد نخواهد شد.
از نظر امریکایی ها تا پیش از مرگ چاوز، او یک دیکتاتور بود که تلاش می کرد به صورت مادام العمر در قدرت باقی بماند؛ برخلاف نورم های بین المللی سه دوره در انتخابات ریاست جمهوری ونزوئلا نامزد شد و در هر سه دوره، برنده انتخابات شده و بیش از یک دهه بر کشورش حکم راند؛ اما واقعیت این است که چاوز یک سوسیال دموکرات بود و با آنکه به لیبرال دموکراسی امریکایی باور نداشت؛ اما سعی فراوانی می کرد؛ تا پایین ترین اقشار جامعه ونزوئلا را در قدرت سیاسی و ثروت ملی، دخالت داده و سهیم سازد.
دموکراسی الگوی ونزوئلا را اگر درست واشکافی شود می توان، دموکراسی فقرا و طبقه پایین جامعه خواند. تلقی چاوز از دموکراسی همان چیزی بود که حتی فقرا و گدایان کنار خیابان نیز بتوانند خود را در آیینه قدرت ببینند و از ثروت های سرشار نفتی بهره مند گردند. این چیزی است که در لیبرال دموکراسی امریکایی که در واقع الگویی برای ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا و همچنین انحصار ثروت از سوی چند میلیاردر انگشت شمار در عرصه اقتصادی و فریب و اغوا و اغفال افکار عمومی و موج سواری های دروغین در عرصه های سیاسی و اجتماعی و نیز تسلط هرچه بیشتر رسانه های اغواگر در زمینه فرهنگی است، نه تنها نمی توان نشانی از آن سراغ گرفت؛ بلکه درست در نقطه مقابل آن قرار دارد و این یکی دیگر از دلایل مخالفت سرسختانه چاوز با امریکای شمالی و محبوبیت فوق العاده او در امریکای لاتین بود.
با اینهمه، اکنون که او مرده و رفیق مارکسیست او فیدل نیز با یک بیماری فرساینده دست و پنجه نرم می کند، امریکایی ها بار دیگر دندان طمع تیز کرده اند؛ تا شاید بیشه امریکای لاتین از وجود پلنگ های سوسیال دموکرات خالی شده باشد و نسل دوم رهبران سوسیالیست، رام تر و آرام تر از اسلاف خویش باشند.
واکنش امریکایی ها، انگلیس و دیگر کشورهای غربی نسبت به مرگ چاوز، کاملا نشانگر این حقیقت است.
با اعلام خبر درگذشت رئیس جمهوری ونزوئلا، دفتر رئیس جمهور امریکا با صدور بیانیه ای به نقل از او اعلام کرد که ایالات متحده "از مردم ونزوئلا و توسعه روابط سازنده با دولت آن کشور حمایت می کند."
آقای اوباما در بیانیه خود گفت که "در حالی که ونزوئلا فصلی نوین را در تاریخ خود آغاز می کند، ایالات متحده بر تعهد به سیاست پیشبرد موازین دموکراسی، حکومت قانون و رعایت و احترام به حقوق بشر تاکید می نهد."
جیمی کارتر؛ رئیس جمهوری پیشین امریکا نیز با صدور اطلاعیه ای گفته است که آقای چاوز "به خاطر شهامت در ابراز استقلال دولت های امریکای لاتین به یادها خواهد ماند."
آقای کارتر گفته است که چاوز در پی بهبود شرایط زندگی کسانی در ونزوئلا بود که احساس می کردند فراموش و به حاشیه رانده شده اند.
جیمی کارتر افزوده است:"اگرچه ما با همه روش های حکومت هوگو چاوز موافق نبودیم؛ اما هرگز نسبت به تعهد او به بهبود زندگی میلیون ها تن از مردم کشورش تردیدی به خود راه ندادیم."
ویلیام هیگ؛ وزیر امور خارجه انگلیس هم ضمن تسلیت به مردم ونزوئلا و خانواده چاوز گفت که رئیس جمهوری درگذشته آن کشور "تاثیری به یادماندنی بر کشورش و ورای آن" باقی گذاشته است.
اینها همه نشانگر آن است که غرب بار دیگر چشم به یک امریکای لاتین غیرانقلابی دوخته که رام دستان غرب باشد؛ اما با توجه به محبوبیت و تاثیری که سوسیالیست های نسل اول از خود بر جای نهاده اند، بسیار بعید به نظر می رسد که این آرزو به زودی محقق شود.
https://avapress.com/vdcdoz09.yt0zo6a22y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

چاوز در کشورش طرفداران زیادی داشت او در راه پیشرفت کشورش خیلی تلاش نمود کاش همه رئیس جهمور های جهان مثل او عاشق کشور شان باشند روحش شاد
این چاوز تا دم مرگ دست از قدرت برنداشت ولی انصافأ در کشورش طرفدارن زیادی داشت.
امریکا با همه رئیس جمهور های وطن پرست مخالف است. چاوز هم چون وطن پرست بود و باج به امریکا نمیداد از نظر امریکا دیکتاتور به حساب میامد.