تاریخ انتشار :جمعه ۴ ثور ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۱۴
کد مطلب : 110491
دست خادم حرم خدا آلوده به خون بندگان خدا!
تجاوز وقیحانه عربستان سعودی به یمن، شاید جهان اسلام و عالمان دین را به این اندیشه واداشته باشد که از خود بپرسند که چگونه در برابر این بدعت آشکار و گناه نابخشودنی مواجه شوند و چگونه و با کدام منطق دستان خون آلود حاکمان سعودی را توجیه نمایند؟
به نظر می رسد که عالمان دینی اینک میان دو امر مهم سرگردان باشند؛ نخست این که یا با اظهار نظر های خود، دامن اسلام را از اعمال ننگین حاکمان سعودی تبرئه کنند و با صراحت و قاطعیت اعلام دارند که آنچه از جانب حاکمان سعودی صورت گرفته است هیچ ربط و نسبتی به اسلام و حرمین شریفین ندارد. یا آنکه همانند بسیاری از عمال عربستان سعودی دست به دلیل تراشی ببرند تا دامن ال سعود را از جنایت هایی که مرتکب شده است، پاک کنند.
البته هردو رویکرد برای عالمان دین هزینه های مادی ومعنوی همراه خواهدت داشت. یکی آنست که چهره رحمانیت دین خدا را بر بندگان خدا بیش از پیش آشکار سازند. نسبت جنایت های آل سعود با دین خدارا قطع کند و جنایت کاری و خون آشامی را از ویژگی رژیم سعودی اعلام دارند. که هزینه این رویکرد عالمان، بی گمان، تهدید و تخویف و رعب وحشتی خواهد بود که از جانب حامیان و پیروان آل سعود بر عالمان دین خواهد رفت یا آن که دنیا را برای خود بخرند و دستگاه دلیل تراشی بنا کنند و با استفاده از پول های نفت عربستان سعودی خانه دنیا را در بدل در باختن آبر و عزت و سربلندی خود را در پای حکومت ال سعود بریزند ولکه ای دیگری به نام دین در دامن دین بنشانند.
کما این که برخی عالم نمایان افغانستان دست به چنین عمل بی شرمانه یازیدند و دست خون آلود آل سعود را با فتواهای عنیف خود شست و شو دادند. از جنبه ها وجه دینی و مذهبی آن که بگذریم در بخش سیاسی نیز تجاوز عربستان برای آن کشور بی هزینه نبوده است. حمله های هوایی عربستان سعودی بعد از بیست و هفت روز خاتمه یافت. وزیر دفاع آن کشوراعلام کرد که جبهه متحد سعودی به اهداف از پیش تعبین شده خود در یمن دست یافته است. از جمله بر این نکته تاکید کرده که موشک های گروه حوثی نابود شده و حملات تهاجمی آن گروه دچار اختلال شده است!!
از انتشار این اعلامیه، دیر زمانی نگذشت که گروه حوثی به فتح جدیدی دست یافتند و سخنان وزیر دفاع عربستان سعودی کذب از آب در آمد. افزون برآن هیچ خبرگزاری و منابع خبری از پیروزی عربستان سعودی خبر ندادند، برعکس از شکست عربستان سعودی در جبهه نبرد و سیاست سخن گفتند. نه مردم یمن شکست را در برابر سعودی ها پذیرفتند و نه گروه های انقلابی یمن دست از اهداف خود شستند و نه ماشین جنگی یمنی ها از حرکت باز ماند.
خبر پیروزی یمنی ها بر طرفداران رئیس جمهور مستعفی آن کشور هم یک پیروزی نظامی برای مخالفان سعودی گفته شده و هم یک پیروزی سیاسی برای گروه های یمنی به حساب می آید که در مذاکرات سیاسی با دست پر و با دست آوردهای مهم سیاسی شرکت خواهند کرد. اما شکست آشکاری که عربستان سعودی متحمل گشته است به نظر می رسد که بیش از آنست که به تحلیل و تبصره بیان داشته شود، اما می توان به صورت موجز به چند مورد اشاره داشت.
۱- حاکمان عربستان سعودی به ظن این که مواضع خود را در جهان اسلام تقویت کنند، دست به تهاجم علیه یمن زدند، به موازات حمله از برخی کشورهای اسلامی نیز دعوت کرد که به حمایت از آن کشور وارد جنگ با یمن شوند از جمله کشورهای اسلامی غیر عرب، پاکستان و ترکیه بودند که دعوت حاکمان سعودی را پاسخ مثبت ندادند و این بی اعتنایی ضربه ای سختی بر وجهه عربستان سعودی در جهان اسلام وارد آورد. حاکمان سعودی با سرمایه گزاری های هنگفتی که در پاکستان کرده بود، این امید را داشت که آن کشور درصف مقدم جنگ علیه یمن قرار گیرد. اما گمان سعودی ها بر واقعیت ها استوار نبود و دیده شد که هر کشور منافع خاص خود را دارد که برای بدست آوردن آن باورمند به ساز و کار خود است نه عربستان سعودی.
۲- یکی از پی آمدهای جنگ با کشورهای خارجی، یافتن انسجام درونی حکومت ها است. بسیاری از حکومت های مستبد، وقتی دچار بحران داخلی می شوند، برای آن که بحران را بتوانند مهار کنند یا برای مهار زمان بخرند، می کوشند از طریق بحران آفرینی در خارج از جغرافیای خود، توجه شهروندان کشور را به بیرون از مرزهای خود معطوف دارند تا بحران داخلی به تدریج فراموش شود یا کاهش یابد. اما آنچه درعربستان سعودی شاهد آن هستیم وضعیت برعکس است. حمله عربستان سعودی نه تنها اختلافات داخلی میان سران حکومت فرتوت سعودی را کاهش نداده که سرداران و شهزادگان سعودی را نسبت به راس نظام حاکم ال سعود حساس ترساخته است. خبرهای جسته و گریخته ای که به بیرون درز کرده حاکی از آنست که وضعیت داخلی حاکمیت عربستان سعودی دچار آسیب و چالش های جدی است. یکی از علت هایی که حمله هوایی عربستان سعودی بدون دست‌رسی به کوچک ترین و کمترین هدف خود متوقف شد، همین بحران در دستگاه حکومت سعودی خوانده شده است. بنابراین حمله بر یمن به تشدید اختلافات درونی حکومت سعودی منجر شده است.
۳- آسیب دیدن وجهه مذهبی عربستان سعودی؛ در پشت کمک های عربستان سعودی همواره یک موضع کانونی قرار داشته و دارد وآن بسط مذهب وهابیت در جهان اسلام است. سعودی ها تا هنوز با استفاده از پول های نفت به ایجاد گروه های تروریستی چون طالبان، القاعده گروه های تروریستی ریز و درشت دیگر در جهان عرب و پاکستان دست زده اند، اما همواره می کوشیدند خود را در پشت عنوان های گوناگون پنهان دارند و در انظارعمومی عمل جنایت کارانه گروه های تروریستی را به عهده نگیرند. اما حمله به یمن و حمایت گروه های تکفیری داخل یمن از موضع عربستان سعودی، یک بار دیگر ثابت کرد که عربستان سعودی و متحدان عرب آن کشور همیشه خواهان تنش در جهان اسلام بوده و حمله بر یمن این واقعیت را بیش از پیش آشکار ساخت. بنابراین اگر قبل بر این تردیدی وجود داشت بعد از این سخن حاکمان سعودی را کسی باور نه خواهد کرد و خواهند دانست که در پشت عنوان های خیر خواهانه آنها چه دست ها و سیاست هایی پنهان شده است.
۴- یکی ازاهداف سعودی ها داشتن نفوذ در یمن است، و قبل از این سعودی ها توانسته بودند، از طریق کمک های فراوان گروه هایی را به طرفداری از خود در آن کشور به وجود آورد که از منافع سعودی ها در یمن حمایت کند. اما هم صدایی گروه‌های طرفدار سعودی با تهاجم آن کشور، آن گروه ها را با نفرت همگانی یمنی ها مواجه ساخته است. گمان می رود وقتی مذاکرات سیاسی میان گروه های یمنی آغاز شود و بر سرایجاد حکومت فرا گیر ملی به توافق برسند نقش و نفوذ گروه های طرفدار سعودی بسیار کمرنگ خواهد بود.
آنچه شمرده شد یکی از هزار است که با استقرار یک حکومت مردمی در یمن ناکامی سعودی‌ها بیش از این اشکار خواهد شد.
به هر حال گفته اند که چوب خدا صدا ندارد. امید است که تهاجم حکومت سعودی به یمن و ریختن خون صدها انسان بی گناه، زوال آن حکومت فاسد و تفرقه افگن را فراهم آورد و جهان اسلام از شر خشونت ورزی‌های سیستماتیک و سازماندهی شده حاکمان سعودی رهایی یابند.

https://avapress.com/vdcdnz0ffyt0fo6.2a2y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما