تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۴ میزان ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۳۹
کد مطلب : 131596
افغانستان در بروکسل؛ لب خندان دل پرخون

بروکسل این روزها سر زبان هر افغانستانی است. گویا مدینه فاضله ای است که روزگاری در جمهوری افلاطون می خواندند. حکومت بیش از همه از "بروکسل" نام می برد و مدعی است که نشست بروکسل برای افغانها امید ایجاد می کند! و هنوز خارجی ها به ویژه غربی ها با نگاه عطوفت آمیز به افغان ها می نگرند.

اکثر صفحات رسانه های افغانستان با این تیتر آذین شده که هنوز خارجی ها ما را فراموش نکرده اند! روی دیگر سکه آنست که بعد از پانزده سال که از عمر حکومت می گذرد هنوز دستان ما گشوده به سوی خارجی ها است و این خارجی ها است که پاسخ دستان گشوده ما را ناامید بر نمی گردانند.

یکی از سخنگویان حکومت نوشته بود که این افتخار مردم افغانستان است که هنوز یک اجماع جهانی در مورد افغانستان وجود دارد. یعنی این که حکومت افغانستان در مدت پانزده سال هنوز نتوانسته است کمترین نیازمندی های خود را مرتفع کند و هنوز وابسته به کمک خارجی ها است.

یک مقام امریکایی، اعلام کرد که بیش از هفتاد درصد مصارف دولت افغانستان با کمک های خارجی تامین می شود.

وضعیتی که در آن به سر می بریم می تواند گاهی افتخار آفرین و گاهی هیجان انگیز باشد، گاهی لبخندی بر لبان ما بنشاند. اما اگر غیرت و همتی باشد، این لبان خنده توام با خون دلی است که وضعیت ما را چون انار ساخته که:"موج خون به دل و خنده بر دهان داریم". پشتیبانی اجماع جهانی از افغانستان و کمک های جهان به افغانستان با اسم دیگر نیز می توان یاد شود این که در سایه حکومت‌گران، مردم ما هنوز به حال تکدی به سر می برند.

به سخن دیگر حکومت های افغانستان در پانزده سال گذشته هیچ کاری برای این کشور نکرده اند با این که منابع سرشار زیر زمینی در کشور وجود دارد، با آنکه دل این سرزمین لعل و گهر در خود نهفته دارد، با آن که آب های سرشار ما سرزمین های سوخته همسایگان را سبز و پر طراوت ساخته است اما هنو زلب های مردم ما خشکیده است. نزدیک به نیم نفوس کشور محتاج نیم نان هستند. گاهی برای یافتن نیم نانی به آن سوی اقیانوس ها روانه می شوند و گاه دروازه همسایه را می کوبند تا ترحم کند چند روزی به ما فرصت دهد تا روزگار بگذارانیم.

با این همه فلاکت و بدبختی ای که مردم ما بدان گرفتار هستند، و با این همه فساد بنیان بر افگنی که در کشور ما و به ویژه در دستگاه حکومت وجود دارد، اجماع جامعه جهانی برای سیر کردن شکم ما چه افتخاری می تواند باشد؟

سرزمینی که دل آن پر از لعل و لاجورد است اما مردم آن محتاج نیم نان هستند این چه افتخاری برای حکومت گران ما است که به اجماع جهانی افتخار کنند؟

نه تنها اجماع جهانی افتخار آفرین نیست که ننگ آور و ذلت آفرین است. ننگ و بی غیرتی حواله کسانی است که در پانزده سال گذشته این کشور را به بدترین شکل اداره کردند، اما ادعای بسیار گزاف دارند.

به نام این کشور به نان و نوا رسیدند اما دست تکدی این مردم هنوز به سوی خارجی ها دراز است.
هر نشستی که درباره افغانستان تدویر می یابد کثیری برخود می بالند که هنوز خارجی ها پشت سر ما قرار دارند و ما را نمی گذارند که گرسنه باشیم!

کاش یک بار هم شده به خود بیاندیشیم و حاکمان خود را در معرض پرسش جدی قرار دهیم و بپرسیم که چرا بعد از پانزده سال که از عمر حکومت شما می گذرد و میلیاردها دالر مصرف کرده اید باز هم دست تکدی به سوی بیگانگان دراز است؟

چرا هر نشستی درباره افغانستان سر از پای نشناخته می دوید و افتخار می کنید که بعد از گذشت این همه سال هنوز به کمک جامعه جهانی زنده هستید؟

بهتر است که مقام های حکومتی در هر نشستی که درباره افغانستان صورت می گیرد با تواضع و فروتنی از پیشگاه مردم عذر خواهی کنند، به جهل و نادانی خود اعتراف نمایند که در پانزده سال نتوانسته اند به کمترین خواسته های مردم که قطع وابستگی به بیگانه ها باشد نایل آیند.

پرسش اساسی آنست که از مقام های حکومتی پرسیده شود که بررغم این همه نابسانی که در کشور وجود دارد حکومتی ها چقدر تاوان ناکار آمدی ها خود را باز پرداخت اند؟

متاسفانه حکومت افغانستان از گذشته تاکنون نه سهم عقل را در حکومت داری به جای آورده نه سهم دین را. نه از سیره و سنت رسول خدا پیروی کرده اند ونه حتا عقل غربی های از خدا بی خبررا به کار بسته اند.
غربی ها اگر با دیگران همانند شیران جنگل مواجه می شوند حداقل با مردم کشور خود با مدارا و مروت رفتار می کنند و هم سنگ مردم متوسط خود زندگی می کنند که حکومت گران افغانستان هیچ کدام را ندارند.

مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdccosqse2bq1p8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما