تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۱ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۲۳
کد مطلب : 96729
پاکستان را با حرف نمی توان مهار کرد!
پاکستان کشوری است که دولتمردان آن لااقل در چهار دهه اخیر نشان داده اند که در مواجهه با دولت و ملت افغانستان، به دنبال صداقت و نشان دادن حسن انگیزه و نیت نیستند. دولت افغانستان با آنکه همیشه از همسایه جنوبی خویش خواسته تا دست از عدم صداقت برداشته و جهت برقراری ثبات و امنیت در افغانستان، از نفوذ خویش بر شبه نظامیان طالب استفاده کند؛ اما مقامات اسلام آباد، همواره با خواسته ها و مطالبات معقول و بر حق دولت و ملت افغانستان بازی کرده و در عرصه حرف و سخن چیزی گفته و در حیطه کنش و رفتار، به گونه متناقضی عمل کرده اند.
این تضاد در حرف و عمل به حدی است که مقامات افغانستان را نسبت به هر موضع و سخن دولتمردان پاکستانی، بی تفاوت و بی اعتماد کرده است؛ تا آنجا که کاسه صبر دولت و ملت افغانستان لبریز شده و در "پی افزایش مداخلات پاکستان در ولایات های مختلف کشورمان و دستگیری پنج تن از اتباع این کشور توسط نیروهای امنیتی در ولسوالی حصارک و محرز شدن نقش آنها در فعالیت های تخریبی این ولسوالی، شورای امنیت ملی به نیروهای دفاعی دستور داد تا با آمادگی کامل، هرگونه حرکت مداخله جویانه اسلام آباد و نیروهای وابسته را سرکوب نمایند.
در نشست روز یکشنه 19 ماه اسد، افزایش مداخلات پاکستان در ولایت های شرقی کشور و گزارش های استخباراتی مبنی بر طرح حملات بر ولسوالی های ولایت ننگرهار نیز مورد ارزیابی قرار گرفت."
به باور تحلیل گران مسایل کشور، دولت وملت افغانستان، هیچگاهی نباید به گفتار و سخن مقامات پاکستانی، توجه و اعتماد کنند؛ بلکه باید دانست که رفتار و عملکرد سران اسلام آباد است که سیاست و پالیسی اصلی آنان در برابر دولت و ملت افغان را تبیین و مشخص می کند.
از دید این دسته از آگاهان، انکار در گفتار و اصرار در عمل، خمیرمایه و ستون فقرات سیاستِ سران اسلام آباد در قبال دولت و ملت افغانستان را تشکیل می دهد. به کارگیری این اصل اهریمنی علیه افغانها توسط پاکستانی ها را در بسیاری از موارد می توان به وضوح مشاهده کرد که نمونه بارز آن را در حمایت همه جانبه دولت پاکستان از شبه نظامیان طالبان و انکار آنان از این حمایت و نیز راکت باران هرازگاه ولایات جنوبی کشور به وسیله اردوی پاکستان و باز انکار و اعلام بی خبری آنان، جست و جو کرد.
چنانچه بسیاری از آگاهان نیز معتقدند تا زمانی که پاکستانی ها طرز نگرش خویش را به افغانستان و مسایل آن، تغییر ندهند و تا وقتی که سران اسلام آباد و استخبارات غیر مسئول این کشور، از نوع نگرش استعماری خویش نسبت به همسایه افغان خویش نکاهد و به تبعه آن تا هنگامیکه ارتش و استخبارات این کشور، دستِ حمایت از سر شورشیان طالب و غیر آن برندارد، حتی شبحی کمرنگی از صلح و آرامش در افغانستان رویت نخواهد شد.
به هر تقدیر، این مرام و روش سران اسلام آباد است که در هر حال انتخاب کرده اند و اما اینکه روش مقابله با این شگرد اهریمنی و خصمانه چیست و دولتمردان ما می بایستی چه روش و مسیری را بر گزینند تا هم به منافع دولت وملت و کشور خویش دست یازند و هم بتوانند از کمند مخوف و پر از مخاطره سران اسلام آباد، به عافیت و سلامت عبور کنند؟!
به نظر می رسد عمل به دو راهکار حیاتی و مفید می تواند دولتمردان و ملت ما را در این مرحله از اوضاع و احوال کشور، از بن بست و دامی که بر سر راه آنان تنیده شده، نجات بخشد. اصل اول آنست که دولتمردان ما به جای تکیه به این و آن دولت و کشور، به قدرت و نیروی آفریدگار خویش اعتماد و اتکال داشته و پشت خویش را به مردمی گرم نگهدارند که در کار و سخت کوشی و صبوری، بدیل و مانند ندارند.
اصل دوم نیز آنست که ملت در هر تصمیم و فیصله ای که طبق موازین شرع و منافع ملی بوده، از دولتمردان خویش، اطاعت و تبعیت کند که صد البته این گزینه نیاز به اعتماد سازی ای دارد که دولتمردان با رفتار و عمل مسئول و دلسوزانه، آن اعتماد لازم را به ملت هدیه کنند.
موهبتی که با تاسف تا کنون از سوی دولتمردان ما به ملت داده نشده است و با وجود این اوضاع آشفته و ناهنجار، معلوم هم نیست که دولتمردان کنونی ما لااقل در دراز مدتی که آنهم معلوم نیست، بدین مهم توجه جدی خواهند کرد و یا خیر؟!
به نظر می رسد توجه و به دنبال آن، اهتمام بدین مهم، یگانه راه منحصر به حصر عقلی و عرفی است که در برابر دولتمردان ما قرار دارد که اگر بدان اهمیت داده و توجه عملی کنند که هوالمراد؛ و گر نه که باز دولت و ملت افغانستان خواهد بود و شرارتهای استخوان سوز و ویرانگر همسایه بدی که پایانی ندارد.     
شورای محترم امنیت ملی کشور اخیراً و به دنبال شرارتهای بی حد و حصر پاکستان و عوامل افغانستانی آن، تصمیمی را اتخاذ کرده و به فیصله ای روی آورده است که خیلی زودتر از این باید صورت می گرفت. 
این فیصله شورای امنیت ملی در صورتی قابل اعتنا بوده و برای مردم افغانستان ارزش و اعتبار دارد که از پشتوانه عملی و رفتاری اردو و پولیس و نیروهای دفاعی و هجومی کشور برخوردار باشد و مانند گذشته تنها در حیطه شعار و گفتار خلاصه نشود.
واقعیت این است که سران اسلام آباد از ضعف در اراده و تصمیم گیری مقامات کابل، حسن استفاده را به سود منافع استعماری خویش می برند و به دلیل آنکه می دانند مقامات افغانستان از اقدام عملی علیه همسایه جنوبی خویش در هراس است، گستاخ تر و جریح تر شده است.
به نظر می رسد زمان اقدام عملی علیه شرارتهای همیشگی همسایه جنوبی رسیده باشد تا سران اسلام آباد نیز حس کنند که در همسایگی آنان دولت و مردمی نفس می کشند که هنوز زنده اند و حاضر نیستند مغلوب و مقهور دولت و کشوری شوند که خود با صدقه و کمک کشورهای خارجی روی پا ایستاده است!

نویسنده: سید فاضل محجوب؛ سردبیر روزنامه انصاف
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdccomqo.2bqei8laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط