تاریخ انتشار :شنبه ۱۵ حوت ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۵
کد مطلب : 123397
غرب دستی در آب و دستی بر آتش!
"بر اساس خبرها باراک اوباما؛ رئیس جمهور امریکا در یک تماس ویدیویی با محمد اشرف غنی؛ مذاکرات صلح با طالبان را تضمین کننده ثبات با دوام در افغانستان و منطقه خوانده است.
کاخ سفید در بیانیه‌ای اعلام کرد که "باراک اوباما" در این تماس به نقش رئیس جمهور غنی در همکاری با همسایگان افغانستان به منظور تعمیق همکاری‌های منطقه‌ای و دستیابی به سازش با طالبان اشاره کرده است.
همچنین باراک اوباما، عملکرد و اراده نیروهای امنیتی افغانستان در جنگ با تروریسم را ستایش کرده است."
اظهاراتی که متضمن تعریف و تمجید نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان است هر از گاهی از سوی مقامات امریکائی بیان می شود. اگره چه این اظهارات بر اساس صلاح دید سران غرب، همواره یکسان نبوده و نوسان داشته؛ چرا که در بسیاری از موارد بجای تعریف و تمجید و واقعیت گویی نسبت به نیروهای نظامی افغانستان، از جانب مراکز تبلیغاتی معلوم الحال غربی نظیر سیگار، گزارشهای مغرضانه و وبوداری علیه پولیس و سایر نیروهای امنیتی افغان نیز به نشر رسیده که خود بیانگر برخورد غیر مسئولانه و ناشفاف غرب نسبت به قضایای جاری در افغانستان است؛ اما در هر حال، گاه گداری نیز به تحسین و تمجید از عساکر پولیس و اردوی ما می پردازند که آن نیز بی غرض نبوده و دلیل خاص خود را دارد.
از طرف دیگر، روان شناختی مدیریت جنگ و حفظ بحران در کشوری ایجاب می کند تا مدیران چیره دست و چالاک بحران و ادامه جنگ در کشورها، هر از گاهی اقدام به گفتن یک چنین تعریف و تمجیدهایی نیز بکنند؛ چرا که این مدیران خود به خوبی می دانند که جنگ و بحرانهای موجود در برخی از کشورها را خود ایجاد کرده و در طولانی شدن ان نیز خود نقش اساسی و تعیین کننده دارند و به اصطلاح دستی در آب دارند و دستی دیگر بر آتشِ های شعله ور در این سرزمینها.
در ادامه بحث روانشناختی مدیریت جنگ و بحران باید گفت که قدرتهای برتر استکباری و استعماری جهت دوام دار ساختن سلطه خویش در بسیاری از کشورهای زیر نفوذ، نیاز دارند تا با داغ نگهداشتن تنور جنگ و ناامنی در کشورهای مذکور و نیز تسری این سلطه و ساحه نفوذ خویش به کشورهای دیگر، همواره به گونه دو پهلو و منافقانه عمل کنند و به قول معروف، یکی به نعل بکوبند و یکی نیز به میخ! به این معنی که از یک سو خود را طرفدار دولت و حکومت مورد حمایت شان در کشوری نشان دهند؛ شبیه کاری که در عراق و افغانستان می کنند و از سوی دیگر و با حمایت پیدا و پنهان شان از دشمنان داخلی و خارجی آن دولت و کشور، به دنبال ضربه زدن به آن دولت و تضعیف روز افزون آن باشند.
با تاسف، عملکردی که بارها از سوی مقامات نظامی و سیاسی غرب به خصوص امریکایی ها در افغانستان مشاهده شده و با توجه به تجربه تلخ گذشته، در آینده نیز مشاهده خواهد شد. باید گفت که این عملکرد شکل ناگزیری را بخود گرفته است و سران استکبار و استعمار غرب به سرکردگی امریکائی ها یگانه راه منحصر در برابر خویش را همین راه مدیریت جنگ و بحران می بینند و با توجه با هدف و پالیسی سلطه جویانه خویش، گریز و گذیری از آن ندارند.

غرب و به خصوص سران کاخ سفید به خوبی می دانند که افغانستان به عنوان کمربند امنیتی برای همه ی کشورهای جهان مطرح می باشد و از طرفی نیز سعی تقریباً همه ی کشورها به خصوص ایالات متحده امریکا و شرکای اروپایی و منطقه ای آنها بر آن است که ناامنی ها و نبرد همیشگی با آنچه تروریزمش نام نهاده اند، باید در چهارچوب مرزهای همین کشور و یا لااقل یکی دو کشور دیگر باقی و محبوس بماند؛ به گونه ای که اجازه رخنه به کشورهای اروپائی و امریکا را نداشته باشد.
سران امریکائی این را هم می دانند که در حال حاضر این فرزندان افغانها در قالب نیروهای نظامی و امنیتی این کشور است که یکتنه در برابر تروریزم ساخته و پرداخته ی آنها مقاومت و مبارزه می کنند. در یک چنین شرایطی است که سران غرب نقشه می کشند و با بایکوت کردن پنهانی کشورهایی چون عراق، سوریه، لیبیا، یمن و افغانستان و در دراز مدت همه ی کشورهای اسلامی، با شعله ور کردن جنگ و ویرانی در این کشورها، بذر بیکاری و قحطی و گرسنگی را در این کشورها می پاشند؛ تا مردم و جوانان از روی ناچاری و مخارج زندگی، اسلحه در دست بگیرند و سینه های یکدیگر را به عنوان دشمن آماج قرار دهند.
این تصادفی و بدون حساب و کتاب نیست که در جوامعی مانند افغانستان و سوریه و لیبیا که حقوق و معاش مختصر برای کمتر کسی میسر می شود، به کسانی که تروریست می شوند و حاضراند سلاح بر دوش بگیرند و برای ناامن ساختن بیشتر کشورهای خویش بکوشند، معاشات ۵۰۰ تا ۸۰۰ دالری پرداخت می شود!.

چنانکه مشاهده می شود حتی در این جهت نیز به نیروهای نظامی افغانستان از سوی به اصطلاح جامعه جهانی، ظلم و اجحاف صورت می گیرد؛ چرا که معاش بلند رتبه ترین افسر پولیس و اردوی افغانستان به سختی از ۲۵ الی ۳۰ هزار افغانی به بالا می رود! و این در حالی است که قرار خبرهایی که از پشت پرده های ضخیم به بیرون در می کند، معاش یک فرد داعشی در افغانستان ۸۰۰ دالر امریکایی است!
با این حال، از سرباز جان بر کف افغان که با حد اقل امکانات سلاح و تجهیزات نظامی و به عنوان کمربند امنیتی دولتها و ملتهای جهان، در سنگر مبارزه با تروریزم ساخته و پرداخته غرب و عوامل منطقه ای آن شجاعانه می رزمد، از سوی سران امریکایی و شرکای آنها، فقط تشکر می شود که آنهم فرمالیته و نمایشی بوده و چنانکه شرح داده شد، حرکتی است در جهت مدیریت جنگ و ادامه بحران در این کشور ویران و جنگ زده!
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcco1qsm2bqi18.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما