تاریخ انتشار :چهارشنبه ۸ میزان ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۵۵
کد مطلب : 116962
نقش رسانه ها و آموزش و پروش در دست یابی به صلح
اگر به کشور جاپان می روید هیچ وقت هیروشیما را فراموش نکنید. ملی بس هایی که اغلب سرخ رنگ هستند در منطقه یوشیجیما را سوار شوید و به ناکاکو بروید. اینجا همان جایی ست که باید باشد! به موزه ی بین المللی صلح هیروشیما خوش آمدید. راهنمایان موزه همیشه یک جمله ی معروف دارند: صلح بدون آموزش و پرورش و آموزش و پرورش بدون رسانه هیچ گاه تحقق نخواهد یافت. آنچه در این یادداشت قصد بیانش را دارم تبیین همین دو اصل اساسی ست.

آموزش و پرورش
نقش آموزش و پرورش در ترویج صلح، نوع دوستی و نفی جنگ و خشونت آنقدر محوری ست که ماده ۲۶ حقوق بشر، قطعنامه های ۱۳۲۵ و ۱۶۱۲ شواری امنیت به صریح ترین شکل ممکن به آن اشاره نموده اند. حتی بد نیست به کنفرانس سارایوو در سال ۲۰۰۹ و همچنین بزرگترین همایش جهانی نفی خشونت که معروف گشت به صلح لاهه کلید بازگشایی درب های صلح را آموزش و پرورش قلمداد نموده و حتی با شعار آموزگاران قوی ترین افراد روی زمین هستند به کار خود پایان داده و به آغاز برنامه های جدی خود مبادرت ورزیدند. که مهم ترین آنها عبارتند از جلوگیری از حملات نیروهای افراطی به مدارسٰ، ساخت مدارس بیشتر و اصلاح زیرساخت های لازم آموزشی در کشورهای درگیر جنگ.

در دنیای ما بیش از ۷۵ میلیون کودک در سراسر جهان به دلایل فقر شدید، تعصبات فکری خانوادگی و نبود مدرسه به طور کامل از تحصیل محروم هستند و بیش از ۴۰ میلیون نفر آنها بدلیل وجود جنگ و ناامنی به مدرسه نمی روند و از این تعداد، از حداقل ۱۸ میلیون کودک عنوان سربازان جنگ مورد استفاده قرار گرفته اند. در ده سال گذشته حداقل ۲ میلیون کودک سرباز کشته شده اندٰ، ۶ میلیون نفر به شدت مجروح و از معلولیت بالای ۶۰ درصدی رنج می برند و بیش از ۱۰ میلیون نفر آنها دچار آسیب های روانی بسیار جدی و خطرناک گردیده اند که در ۳۶ کشور مختلف از آنها به عنوان سرباز مورد سو استفاده جنگ های قدرت قرار گرفته اند.

کودکان فاقد آموزش و فقیر امروزه به عنوان اصلی ترین نیروی نظامی گروه های تندرو به شمار می روند زیرا به راحتی از سوی خانواده هایشان به جنگ طلبان فروخته می شوند، به دلیل کوچک بودن شان کم تر مورد توجه نیروهای مقابل قرار می گیرند و به راحتی می توان با شستشوی فکری شدید با احساسات آنها بازی کرد و انجام عملیات های انتحاری را بدون هیچ پرسش چرایی به آنها سپرد که مهم ترین مثال برای این موضوع می تواند جنگ داخلی رواندا باشد که نزدیک به ۱۰۰۰۰ کودک توسط ارتش آن کشور ربوده شده و در جنگ مورد استفاده قرار گرفتند.

آمارهای رسمی جهانی نشان می دهد چناچه خانواده های همان کودکان به امر تحصیل مبادرت می ورزیدند به ازای هر یک سال تحصیلشان می توانستند از یک تا ده درصد به درآمد سالانه ی خود و خانواده هایشان اضافه نمایند و کودکان آنها قربانی این فقر فرهنگی و مادی نمی شدند و همچنین مهم ترین بخش آن جایی ست که کودکانی که به تحصیل مبادرت می ورزند به ازای هر یک سالی که تحصیل می کنند به دلیل رشد ذهنی و توسعه ی فکری شان خطر گرایش آنها به فعالیت های مسلحانه و جنگ ۲۰ درصد کاهش می یابد.

اولین نکته در امر آموزشِ صلح به کودکان پرورش توانایی آنان در صلح جویی و سپس آموزش مفهومی آن است. قراردادن آموزش صلح در برنامه های درسی کلیه مقاطع تحصیلی و کشورهای جهان راهی ست که آغاز شده(فیلیپین) و برای ادامه ی آن حضور فعال تمامی کشورها را می طلبد. چرا که در تمامی کشورها خواندن، نوشتن و ریاضیات سه کلید ابتدایی و انتهایی تحصیلی محسوب گشته و با توجه به شرایط وخیم کنونی جهان درگیر جنگ نیازی بیش از پیش احساس می شود تا آموزش صلح به عنوان چهارمین کلید به این مجموعه اضافه گردد.

رسانه
آنچه تا به امروز شاهد آن بوده ایم انتخاب منابع خبری و انتشار خبرهایی ست که به جای تمرکز بر روی خواسته های اکثریت خاموش جامعه (مردم، صاحبان اندیشه و فکر) بر روی اقلیت روشن (سیاستمداران) متمرکز بوده است. جنگ هایی که بشر به عمر خود دیده بر سر قدرت بوده و هست و این رویه ی رسانه ها خود عاملی ست اصلی که رسانه ها امروزه بر مدار قدرت خواسته یا ناخواسته بچرخند و بازگو کننده ی صدای سیاستمداران باشد با این توجیه که ارزش خبری خوبی را دارا هستند. بی توجهی به صدای اندیشمندان، متفکران و مردمی که بیزار از جنگ هستند و باز تولید دشمن هراسی ها و دشمن تراشی های حاکمان خود نوعی مشروعیت بخشی به میل و خواسته ی حاکمان قدرت هاست که نمونه ی بارز آن ها در انعکاس صحبت های شخصیت های نظامی و سیاسی آمریکا قبل از حمله به ویتنام و جنگ عراق در سال ۲۰۰۱ را می توان برشمرد حال این یک نیاز اساسی ست که رسانه های جهان در بیان گزارشگری و ارزش خبری خود تجدید نظر نموده و صلح را به جای جنگ و تنوع فرهنگی را به جای بیگانه هراسی در اذهان مخاطبان خود بنشانند. هرچند بیان نمونه ای از این دست در دنیای خبری امروز به سختی قابل لمس است اما می توان به اتحاد روزنامه نگاران افغان پس از کشته شدن بی رحمانه ی احمد سردار خبرنگار شجاع افغان به همراه کودکان خردسال و همسرش در هوتل سرینای کابل اشاره نموده که پس از آن تصمیم گرفتند برای به حاشیه راندن اقدامات طالبان از پوشش خبری مسایل این گروه و اقدامات مسلحانه ی آنها هیچ خبری را منتشر نکنند.
نویسنده: رضا قربانی
پژوهشگر مطالعات صلح، امنیت و روابط بین الملل .
https://avapress.com/vdcceeqsi2bqso8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما