تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۱ ثور ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۱۱
کد مطلب : 126132
دادخواهی ها نباید به سود دیگران مصادره شود
به دنبال فیصله کابینه حکومت وحدت ملی مبنی بر تغییر مسیر پروژه "توتاپ" از بامیان به سالنگ و تحکم دوباره برخی از مسئولان نسبت به عدم تغییر این مسیر از سالنگ به بامیان، تعدادی از رجال شیعه ی موجود در بدنه دولت و مجلس شورای ملی، با تبلیغات وسیع و گسترده ی چند روزه، مردم غرب کابل را در مصلای شهید مزاری-ره- گرد آوردند.

بر اساس خبرها دو حزب وحدت مردم افغانستان و حزب وحدت به رهبری حاجی محمد محقق و استاد خلیلی با تعدادی از نهادهای جامعه مدنی موجود در کابل، از برگزارکنندگان اصلی همایشی بودند زیر عنوان "جنبش روشنائی".

چنانکه از فضای حاکم در مصلا و در جنبش روشنائی پیدا بود رشته اصلی زمام اداره این همایش مدنی در دست دو رهبر مطرح و کهنه کار یعنی استاد محقق و خلیلی قرار داشت و سخنرانان اصلی نیز این دو رهبر بودند. سخنران نخست که کریم خلیلی بود اظهارات خویش را چنین بیان کرد:" ما به هیچ عنوان نمی خواهیم که عدالت اجتماعی در کشور قربانی اندیشه های کور و مغرضانه حلقات معلوم الحال شود. پروژه توتاپ براساس قانون اساسی، انکشاف متوازن، و از لحاظ منطقی، علمی و تخنیکی تثبیت شده است، توطئه های خارجی و وفتنه انگیزی های داخلی برای ما قابل قبول نیست.

فیصله یازدهم ثور کابینه حکومت وحدت ملی در جهت عبور لین توتاپ از سالنگ ظالمانه است و مردم تصمیم جدی دارند که به فرهنگ تبعیض و نا برابری ها نه بگویند."

پس از خلیلی نوبت به محقق رسید و او نیز به شرح زیر مطالبی را با مردم شرکت کننده در همایش که تعداد شان هم پر شمار بود در میان گذاشت:" مردم مناطق مرکزی که در قرنهای متمادی رنج تاریخ را بر شانه های خود حمل کرده اند امروز می خواهند بیرق داد خواهی و فریاد عدالت خواهی را بلند کنند. مردم که امروز گردهمایی ها را تشکیل می دهند بقیه السیف جباران تاریخ هستند و می خواهند صدای خود را بلند کنند و بگویند دیگر شیعه بودن جرم نیست.

در کابینه حکومت سخنان شان شنیده نمی شود و با او مانند یک مسافر برخورد می شود و افزون بر آن با تحکم و بی اعتنایی حرفها و نظریات نمایندگان مردم را نادیده می گیرند. صدای مردم افغانستان به آسانی خاموش نخواهد شد و تا عبور لین برق توتاپ از مسیر بامیان ادامه خواهد داشت."

سخنان محقق در همینجا متوقف نشد و با تندی و گزندگی غریب نسبت به حکومت وحدت ملی؛ یعنی همان حکومتی که محقق عضوی از آن است و در همایش میلیونی "تبسم" با جدیت از آن دفاع کرد، ادامه یافت که به دلیل رعایت اختصار از یادآوری همه ی آن گفته ها صرف نظر می شود؛ اما ماهیت سخنان هر دو رهبر به خصوص حاجی محمد محقق چنانکه رسانه ها نیز بازتاب دادند، به مراتب فراتر از حدی بود که مردم از او و امثال او انتظار داشتند.

یکی از دلایل آن گونه حرف زدن استاد محقق که برخی از آگاهان هم به آن اشاره کرده اند، به نظر می رسد جبران ما فات بوده است؛ یعنی استاد محقق سعی دارد تا با استفاده از هر ابزار و وسیله ای به ترمیم چهره لطمه دیده خویش در ماجرای راهپیمائی میلیونی عدالت خواهی برای شهدای ۲۰ عقرب، همت گمارد؛ لذا با همین رویکرد است که برخلاف میل باطنی خودش، دل را به دریا می زند و در برابر همکارانش در حکومت وحدت ملی، چشمها بسته و دهان را می گشاید و تند و گزنده ترین عبارات را نثار کابینه حکومت وحدت ملی می کند!

اما خلیلی در این میان محتاطانه قدم بر می دارد و با آنکه احساس می کند در میان مردم است و باید چیزی بگوید که تا حدودی رضایت آنان را هم جلب کند، اما از آن سو به جایگاه خویش در حکومت و نیز در خاطر سران حکومتی نیز عمیقا توجه دارد و حاضر نیست در حدی ریسک کند که به تعبیر مشهور دست به انتحار سیاسی زده باشد و از سویی نیز لطمه ای را که شخصیت محقق در جریان ماجرای ۲۰ عقرب ۱۳۹۴ متحمل شده بود، خلیلی از آن در امان ماند؛ پس هیچ دلیلی نمی بیند تا بسان محقق شمشیر شکسته را از رو ببندد.

در هر حال، هر آنچه این دو رهبر شیعه و هزاره در همایش "جنبش روشنائی" بر زبان راندند، اگر چه در ظاهر و صورت رسا، حق و مطابقت با واقعیت های موجود در کشور بود؛ اما از آنجا مردم ما عقل و خرد دارند و جهت قضاوت درست و دقیق در باره رهبران و سران این و آن دولت و حکومت، قبل از حرف و ادعا و شعار به عملکرد آنان در گذشته مراجعه می کنند، لذا کار این دو رهبر افرادی مانند آنها تا حدود زیادی با مشکل مواجه می شود.

واقعیت این است که مردم افغانستان اعم از پشتون و تاجیک و هزاره و ازبیک و امثال آنها از اقلیت های دیگر ساکن در این کشور، مدت زمان بسیاری است که امید شان را از سران و رهبران قطع کرده اند و اگر هم آنان را به نحوی قبول دارند و علیه آنها موضع عملی نمی گیرند و رو به اغتشاش و خیزش نمیاورند، عمده علت آن ترس از جنگ و ناامنی بیشتر در کشور است؛ جنگ طولانی و فرسایشی ای که همه ی ملت افغانستان را خسته و افسرده کرده است و سران و رهبران نیز از همین نقطه ضعف مردم کمال سودجویی و سوء استفاده را می برند!

مردم شیعه و هزاره افغانستان به خوبی می دانند رهبران آنان درست بسان سران اقوام دیگر، بنای خدمت واقعی برای مردم خویش را در سر ندارند و اگر هم سردسته همایش و گردهمایی های بزرگ مردمی هم می شوند، صرفاً در جهت مصادره کردن نیرو و توان مردمی به نفع منافع شخصی و حزبی شان، کوشش و تلاش دارند و لا غیر.

کوتاه سخن که وجود جاده بی کیفیت و تنگ برچی و نبود حتی یک کلینیک درمانی خیریه از نشانی سران و رهبران شیعه و هزاره در نواحی هزاره نشین در سراسر افغانستان و پایتخت، روشن ترین گواه بر عدم صداقت و خدمتگزار نبودن این قشر مدعی است.
مولف : عبدالکریم محمدی
https://avapress.com/vdcc1eqsi2bqis8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما