تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۵ حمل ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۲۲
کد مطلب : 124908
تا به بلوغ سیاسی نرسیم، مسائل افغانستان به همه مربوط می شود!
حکایت زجر آور تشکیل دولت وحدت ملی را از ابتدا تا انتها همه می دانند و چنان روشن تر از آفتاب است که ابداً نمی شود آن را با دو سه انگشت و بیشتر از آن پنهان کرد. زمان زیادی از آغاز بکار دولت فعلی نمی گذرد و حافظه میان مدت مردم ما به خوبی بیاد دارند که با چه ترفند و تقلبی سیستماتیک و هدفمند، تیم برنده انتخابات کنار زده شد و تیمی که می رفت تا به ناکامی مطلق سیاسی دست یازد، با کمک و حمایت بدون قید و شرط امریکائی ها، راهی ارگ ریاست جمهوری شد!
اما حال و پس از گذشت یک سال و نیم از عمر و پرونده ناموفق حکومت وحدت ملی، و بر رغم نارضایتی مردم از عملکرد غیر مسئولانه و جفاکارانه دولت وحدت ملی؛ اعم از سران هر دو تیم موجود در بدنه آن، باز هم قدمهایی از کاخ سفید برداشته شده و بر خاک افغانستان گذاشته می شود تا اراده سران ایالات متحده را بر دولت و ملت افغانستان تحمیل کند و بگوید همین حکومت و با همین ترکیب نامتناجس و بیکارگی، برای شما مردم افغانستان خوب و مناسب است و آنهم به دلیلی که ما چنین می خواهیم!

اظهارات جان کری بواقع که غیر مسئولانه و چنانکه وکلای مردم در پارلمان کشور گفته اند، دخالت آمیز است. واقع این است که با بسیاری از اظهارات وکلا می شود موافق بود و آنها را تائید و تصدیق کرد؛ چنانکه با برخی از سخنان آنها هم نمی شود موافقت کرد و انگشت تائید بر روی آنها گذاشت.
یکی از واقعیت های جامعه ما که نمی توان با نمایندگان خانه ملت در آن موافق بود، موضوع توافق دو تیم رقیب بر سر تشکیل حکومت وحدت ملی در افغانستان بود و است. مردم افغانستان و حتی خود همین وکلای محترم از یاد نبرده اند شبها و روزهای سخت و دشوار یک و نیم سال قبل را؛ یعنی آن ساعات و لحظات زجر آور و طاقت فرسا برای همه ملت افغانستان را که شاهد نزاعها و کشمکش های کودکانه و خنده آور سران دو تیم انتخاباتی برای کسب قدرت و ریاست و راه یابی به ارگ رویاهای خویش بودند!

مردم به خوبی بیاد دارند که هیچ یک از سران دو تیم حاضر نبودند تا به هر انگیزه و دلیلی اعم از منافع مردم و کشور و جلوگیری از ریخته شدن خون بی گناهان و ادامه سیه روزی و تباهی مردم افغانستان، در برابر یکدیگر کوتاه بیایند و با تن دادن به انتخاب اصلح، دست از لجاجت و اصرار و پافشاری های کودکانه بردارند.

از طرفی از حضور قدرت قاهره ایالات متحده امریکا نیز واهمه داشتند و اگر چه در حیطه لفظ و نهایتاً با ضربات مشت و لگد با هم درگیر می شدند، اما جرئت نزاع ودرگیری های فراتر از دشنام و طعنه و نیش و کنایه زدن به همدیگر را نداشتند و در واقع از امریکا و سایر اعضای حاضر ناتو در کشور به شدت می ترسیدند و با تاسف و در نبود ایمان و باور به قدرت و توانائی های خالق متعال، هنوز هم این ترس ادامه دارد.

در هر حال، چنانکه نمایندگان محترم ولسی نیز نیک می دانند، بی اعتنائی های دوامدار سران دو تیم انتخاباتی نسبت به حساسیت و شکنندگی اوضاع در کشور و نیز بی تفاوتی آنها نسبت به سرنوشت مردم و میهن و همچنان جذب و ذوب شدن رهبران و هواداران هر دو تیم در اقیانوس بی سر و پای قدرت و ریاست، به دولتمردان امریکایی جرئت و جسارت افزونتر بخشید تا آنان به گونه آشکار وارد معرکه شده و بطور مستقیم در امور داخلی کشور ما مداخله کنند و سران هر دو تیم را وادار به پذیرش سازش جهت برپایی دولت وحدت ملی کنند.
وکلای مردم در ولسی جرگه و یا سایر افراد و نهادها چه بپذیرند و چه باورش برای آنها مشکل باشد، این یک واقعیت عریان و به تعبیری آشکار تر از آفتاب است که عدم بلوغ سیاسی سران دو تیم انتخاباتی و نیز بی درایتی و بی کفایتی آنها در اداره مردم و کشور شان موجب شد تا سران کاخ سفید پا پیش بگذارند و با وادار کردن سران دو تیم تحول و تداوم و اصلاحات و همگرایی مبنی بر توافق بر سر تشکیل دولت به اصطلاح وحدت ملی، اوضاع در افغانستان را به سود منافع استعماری خویش، مصادره کنند.

این دولت به دلیل عدم ماهیت و هویت بومی و ملی افغانی، تا کنون که حدود یک سال و نیم از عمر آن می گذرد، حتی یک مورد دستآورد مفید و موثر در جهت مثبت برای افغانها نداشته است؛ اما با همه ی این کاستی ها و ناهنجاری های جان فرسا و طاقت سوز برای مردم افغانستان، امریکایی ها همچنان بر ادامه عمر این دولت تاکید و پافشاری دارند.

به نظر می رسد اصرار امریکایی ها بر بقاء و حفظ یک چنین دولتها و حکومتهایی که به دلیل بی مسئولیتی های سران و رهبران آنها، نه تنها سودی بحال ملتها ندارند و بلکه ادامه آنها ضرر و زیانهای بی شمار و جبران ناپذیری را متوجه ملتها می کند، صرفاً در جهت اهداف استعماری و نامشروع آنها می باشد؛ و گر نه عمر یک و نیم ساله یِ بدون خیر و برکت حکومت وحدت ملی، جز فروپاشی بنیانهای سست و متزلزل امنیتی و اقتصادی افغانستان فقیر، عائد دیگری را نصیب ساکنان آن نکرده و در ادامه نیز نخواهد کرد.

یک افغانستان در فقر و فلاکت نگهداشته شده با دولت و حکومتی بسان دولت کنونی، برای اهداف استعماری ایالات متحده امریکا و همفکران اروپایی و منطقه ای آن، به مراتب دلپذیر و خواستنی تر است تا به یک افغانستان آزاد و آباد که ممکن است با سر پا ایستادن و خودکفا شدن خویش، برای دولت امریکا و نیز دولتهای استعماری پیرامون خویش، ایجاد مشکل و مزاحمت کند.
شاید دور از ذهن پنداشته شود که مگر افغانستان هم توانایی ایجاد مشکل برای دیگران به خصوص قدرتی چون امریکا را دارد و یا در آینده نیز خواهد داشت؛ اما بیاد داشته باشیم که خود همین استقلال خواهی و در کنار آن تلاش برای آبادانی و آزادی هر دولت و ملتی، نوعی تهدید برای قدرت سالاران غربی و شرقی به حساب میاید که تاب و تحمل آن را ندارند.

در هر حال، نکته اصولی و اساسی این است که تا سران و رهبران افغان به بلوغ لازم سیاسی نرسند و تا خود کفایت و درایت کافی برای اداره مردم و کشور خویش را به دست نیاورند، هر دولت و قدرتی به خصوص ایالات متحده امریکا که به نوعی خود را ولی و قیم دولت و ملت ما می دانند، در همه ی امور ما افغانها دخالت خواهند کرد و کسی را یارای سوال کردن از آنها هم نخواهد بود که چرا چنان یا چنین می کنند؟!
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcbgab8wrhb59p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما