می دانیم که رسانه ها و بنگاههای خبری وابسته به استعمار غرب، هر از گاهی به نشر و بازتاب گزارش و نظر سنجی هایی مبادرت می ورزند. پیش از همه نام و اسامی ای که بر سر در این گونه مراکز نشر و پخش، جلوه گری می کنند، بسیار جالب و جاذب توجه و دقت است.
جدی ترین و پر تمطراق ترین نامها، گزینه هایی است که برای مراکز مذکور انتخاب شده و بدین وسیله نگاه هر رهگذر وادی گزارش و خبر را بخود جلب می کنند. گزارش های ارائه شده از سوی این گونه مراکز در بدو امر و در ظاهر و البته با یک نگاه و قضاوت سطحی، بی اندازه دقیق و عمیق به چشم می خورند و اگر انسان از وابستگی این مراکز به دولتها و قدرتهای استعماری غربی و شرقی اطلاع دقیق نداشته باشد، گمان می کند که حق همین است که در این گونه گزارش و خبر و نظر سنجی ها آمده و میاید.
اما با یک نگاه دقیق و نقد و قضاوتی معقول و سالم و بی طرفانه، به زودی کشف می گردد که سطور و محتوای درج شده در این گونه کاغذ پاره ها، بطور بسیار ماهرانه و زیرکانه به سود استعمار تهیه و تنظیم شده و اهداف و نیات استعماری قدرتهای غربی و شرقی را تبلیغ می کنند.
بدیهی و واضح است که استعمار یک چنین ابزاری را باید در اختیار داشته باشد؛ تا در مواقع لازم و ضروری به عنوان یکی از بازوان پر توان و کارای نظام تبلیغاتی استعمار، به کمک آن بشتابد و افکار و اذهان عامه ملل و جوامع را تغذیه و مدیریت کند.
یکی از گزارشهایی که با همین اسلوب و سیاق ساخته و پرداخته شده و به تازگی وارد بازار خبر و گزارش شده،
گزارش "مرکز مذاهب و ژئوپولتیک" در غرب است که به نقل بی.بی.سی، فرازهایی از موارد مغرضانه و پرسش برانگیز آن را در اینجا میاوریم و به دنبال آن نقد گوشه هایی از آن خواهیم پرداخت.
"بر اساس یک گزارش تازه منتشر شده، دستکم ۱۵ گروه شورشی فعال در سوریه در صورت شکست نیروهای موسوم به دولت اسلامی (داعش) از سوی ائتلاف به رهبری آمریکا، در عمل می‌توانند جای داعش را پر کنند.
بر اساس گزارش "مرکز مذاهب و ژئوپولتیک" ۶۰ درصد گروه‌های شورشی را می‌توان در طبقه‌بندی گروه‌های اسلامگرا قرار داد.
به گفته گزارش این مرکز تلاش قدرتهای جهانی برای تفاوت قائل شدن بین گروه‌های میانه‌رو از تندرو با اشکالاتی مواجه است.
گزارش "مرکز مذاهب و ژئو پولتیک"تاکید می‌کند که بزرگترین چالش پیش‌روی جامعه جهانی گروه‌هایی است که دارای تفکری مشابه با داعش هستند ولی در حال حاضر مورد توجه قدرتهای جهانی قرار ندارند.
ابن مرکز تعداد این شورشیان را حدود ۱۰۰ هزار نفر ارزیابی کرده و افزوده که جهان غرب با تمرکز بر داعش با خطر شکستی استراتژیک روبرو است.
در گزارش این مرکز تاکید شده است که شکست داعش از نظر نظامی باعث پایان تفکر "جهاد" نمی‌شود و افزوده: "ما نمی‌توانیم یک ایدئولوژی را با بمب شکست دهیم، نبرد ما نبردی ایدئولوژیکی است."
"مرکز مذاهب و ژئو پولتیک" هشدار داده است درصورتی که داعش شکست بخورد نیروهای متفرق شده آن و دیگر نیروهای افراط‌گرا می‌توانند با تکیه بر این موضوع که این جهان غرب بود که خلافت (اسلامی) را از بین برد، اهدافی را در خارج از سوریه، مورد هدف قرار دهند.
در نهایت به نوشته این گزارش تا زمانی که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، از قدرت کنار نرود و یا کنار گذاشته نشود، این احتمال وجود دارد که درگیریها گسترده‌تر شود."
چنانچه در گزارش فوق مشاهده می شود، عبارات در تقلای عجیبی به سر می برند تا به گونه ای انحا بتوانند به افکار عمومی بقبولانند که نبرد نهایی با تروریزم اولاً ممکن نیست و در ثانی این نبرد به هیچ عنوان به سود بشریت و به خصوص دولتها و ملل غربی، تمام نمی شود.
این همان مغالطه ای ظریف و باریکی است که رد پای آن را در بیشتری از گزارشهای بنگاههای غربی می توان دنبال کرد؛ اما با تفاوتهایی که ممکن است در اهداف و محتوای آنها وجود داشته باشد؛ اما در کل سنخ همه ی این گزارشها و نظر سنجی ها و خبرها، یک هدف را دنبال می کنند و آن موارد مورد نظر سران و اربابان این سنخ از رسانه ها و بنگاههای به اصطلاح اطلاع رسانی غربی است.
جالب است دلیلی هم که برای ناممکن بودن مبارزه نهایی با داعش آورده شده است، ایدیولوژیک بودن آن است! و این مغالطه ای است آشکار و در عین زمان اهانت و اتهامی آشکارتر به اسلام و مسلمانانی که علیه جبهه استعمار غربی در حال جهاد و مبارزه اند؛ چرا که همه از جمله خود سران امریکایی و غربی به روشنی می دانند که اولاً داعش نماینده اسلام و جهاد نیست و بلکه مفهوم و معنی منحرف و مزخرفی است که با بینش و عملکرد غیر انسانی خود صد در صد در جهت مخالف با دین اسلام و آموزه های آن از جمله جهاد قرار دارد.
بینش داعشی و امثال آن، چنانکه اشاره شد یک انحراف در دین و یک برداشت غلط از آموزه های دین مبین اسلام است که صد البته بوسیله استعمارگران امریکایی و غربی تقویت شده و در حال حاضر از آن به عنوان یک ابزار کارآمد علیه اسلام و جامعه اسلامی، بکار گرفته می شود.
پس داعش بر خلاف آنچه استعمار غرب ادعا دارد و بر آن به گونه عجیبی هم پای می فشارد، یک ایده فکری و اعتقادی نیست تا خشکاندن ریشه آن را ناممکن تلقی کنیم و به این بهانه به بقای آن راضی شویم؛ بلکه داعش و امثال آن از بینش های افراطی، فقط و فقط انحرافی است که منشاء آن به برداشت جاهلانه افراد از دین و مذهب باز می گردد و نه اصل و اساس آئین پویا و انسان ساز اسلام.
بنائن مبارزه با انحراف به تعبیر امام علی(ع) شاید سخت و دشوار باشد- چنانچه امام این تجربه را با خوارج داشتند- اما به هیچ عنوان محال و ناممکن نیست؛ منتهای مراتب این مبارزه و جنگ، اراده و انگیزه می خواهد که در سران استعمار غرب وجود ندارد و همین انگیزه را می توان در سران برخی از کشورهای منطقه از جمله سران روسیه، ایران، سوریه و عراق و برخی از کشورهای دیگر دید و به مبارزه آنها با تروریزم داعش و امثال آن و نیز پیروزی شان در این نبرد، خوشبین و امیدوار بود.
جدی ترین و پر تمطراق ترین نامها، گزینه هایی است که برای مراکز مذکور انتخاب شده و بدین وسیله نگاه هر رهگذر وادی گزارش و خبر را بخود جلب می کنند. گزارش های ارائه شده از سوی این گونه مراکز در بدو امر و در ظاهر و البته با یک نگاه و قضاوت سطحی، بی اندازه دقیق و عمیق به چشم می خورند و اگر انسان از وابستگی این مراکز به دولتها و قدرتهای استعماری غربی و شرقی اطلاع دقیق نداشته باشد، گمان می کند که حق همین است که در این گونه گزارش و خبر و نظر سنجی ها آمده و میاید.
اما با یک نگاه دقیق و نقد و قضاوتی معقول و سالم و بی طرفانه، به زودی کشف می گردد که سطور و محتوای درج شده در این گونه کاغذ پاره ها، بطور بسیار ماهرانه و زیرکانه به سود استعمار تهیه و تنظیم شده و اهداف و نیات استعماری قدرتهای غربی و شرقی را تبلیغ می کنند.
بدیهی و واضح است که استعمار یک چنین ابزاری را باید در اختیار داشته باشد؛ تا در مواقع لازم و ضروری به عنوان یکی از بازوان پر توان و کارای نظام تبلیغاتی استعمار، به کمک آن بشتابد و افکار و اذهان عامه ملل و جوامع را تغذیه و مدیریت کند.
یکی از گزارشهایی که با همین اسلوب و سیاق ساخته و پرداخته شده و به تازگی وارد بازار خبر و گزارش شده،
گزارش "مرکز مذاهب و ژئوپولتیک" در غرب است که به نقل بی.بی.سی، فرازهایی از موارد مغرضانه و پرسش برانگیز آن را در اینجا میاوریم و به دنبال آن نقد گوشه هایی از آن خواهیم پرداخت.
"بر اساس یک گزارش تازه منتشر شده، دستکم ۱۵ گروه شورشی فعال در سوریه در صورت شکست نیروهای موسوم به دولت اسلامی (داعش) از سوی ائتلاف به رهبری آمریکا، در عمل می‌توانند جای داعش را پر کنند.
بر اساس گزارش "مرکز مذاهب و ژئوپولتیک" ۶۰ درصد گروه‌های شورشی را می‌توان در طبقه‌بندی گروه‌های اسلامگرا قرار داد.
به گفته گزارش این مرکز تلاش قدرتهای جهانی برای تفاوت قائل شدن بین گروه‌های میانه‌رو از تندرو با اشکالاتی مواجه است.
گزارش "مرکز مذاهب و ژئو پولتیک"تاکید می‌کند که بزرگترین چالش پیش‌روی جامعه جهانی گروه‌هایی است که دارای تفکری مشابه با داعش هستند ولی در حال حاضر مورد توجه قدرتهای جهانی قرار ندارند.
ابن مرکز تعداد این شورشیان را حدود ۱۰۰ هزار نفر ارزیابی کرده و افزوده که جهان غرب با تمرکز بر داعش با خطر شکستی استراتژیک روبرو است.
در گزارش این مرکز تاکید شده است که شکست داعش از نظر نظامی باعث پایان تفکر "جهاد" نمی‌شود و افزوده: "ما نمی‌توانیم یک ایدئولوژی را با بمب شکست دهیم، نبرد ما نبردی ایدئولوژیکی است."
"مرکز مذاهب و ژئو پولتیک" هشدار داده است درصورتی که داعش شکست بخورد نیروهای متفرق شده آن و دیگر نیروهای افراط‌گرا می‌توانند با تکیه بر این موضوع که این جهان غرب بود که خلافت (اسلامی) را از بین برد، اهدافی را در خارج از سوریه، مورد هدف قرار دهند.
در نهایت به نوشته این گزارش تا زمانی که بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، از قدرت کنار نرود و یا کنار گذاشته نشود، این احتمال وجود دارد که درگیریها گسترده‌تر شود."
چنانچه در گزارش فوق مشاهده می شود، عبارات در تقلای عجیبی به سر می برند تا به گونه ای انحا بتوانند به افکار عمومی بقبولانند که نبرد نهایی با تروریزم اولاً ممکن نیست و در ثانی این نبرد به هیچ عنوان به سود بشریت و به خصوص دولتها و ملل غربی، تمام نمی شود.
این همان مغالطه ای ظریف و باریکی است که رد پای آن را در بیشتری از گزارشهای بنگاههای غربی می توان دنبال کرد؛ اما با تفاوتهایی که ممکن است در اهداف و محتوای آنها وجود داشته باشد؛ اما در کل سنخ همه ی این گزارشها و نظر سنجی ها و خبرها، یک هدف را دنبال می کنند و آن موارد مورد نظر سران و اربابان این سنخ از رسانه ها و بنگاههای به اصطلاح اطلاع رسانی غربی است.
جالب است دلیلی هم که برای ناممکن بودن مبارزه نهایی با داعش آورده شده است، ایدیولوژیک بودن آن است! و این مغالطه ای است آشکار و در عین زمان اهانت و اتهامی آشکارتر به اسلام و مسلمانانی که علیه جبهه استعمار غربی در حال جهاد و مبارزه اند؛ چرا که همه از جمله خود سران امریکایی و غربی به روشنی می دانند که اولاً داعش نماینده اسلام و جهاد نیست و بلکه مفهوم و معنی منحرف و مزخرفی است که با بینش و عملکرد غیر انسانی خود صد در صد در جهت مخالف با دین اسلام و آموزه های آن از جمله جهاد قرار دارد.
بینش داعشی و امثال آن، چنانکه اشاره شد یک انحراف در دین و یک برداشت غلط از آموزه های دین مبین اسلام است که صد البته بوسیله استعمارگران امریکایی و غربی تقویت شده و در حال حاضر از آن به عنوان یک ابزار کارآمد علیه اسلام و جامعه اسلامی، بکار گرفته می شود.
پس داعش بر خلاف آنچه استعمار غرب ادعا دارد و بر آن به گونه عجیبی هم پای می فشارد، یک ایده فکری و اعتقادی نیست تا خشکاندن ریشه آن را ناممکن تلقی کنیم و به این بهانه به بقای آن راضی شویم؛ بلکه داعش و امثال آن از بینش های افراطی، فقط و فقط انحرافی است که منشاء آن به برداشت جاهلانه افراد از دین و مذهب باز می گردد و نه اصل و اساس آئین پویا و انسان ساز اسلام.
بنائن مبارزه با انحراف به تعبیر امام علی(ع) شاید سخت و دشوار باشد- چنانچه امام این تجربه را با خوارج داشتند- اما به هیچ عنوان محال و ناممکن نیست؛ منتهای مراتب این مبارزه و جنگ، اراده و انگیزه می خواهد که در سران استعمار غرب وجود ندارد و همین انگیزه را می توان در سران برخی از کشورهای منطقه از جمله سران روسیه، ایران، سوریه و عراق و برخی از کشورهای دیگر دید و به مبارزه آنها با تروریزم داعش و امثال آن و نیز پیروزی شان در این نبرد، خوشبین و امیدوار بود.
