تاریخ انتشار :يکشنبه ۶ حوت ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۱۰
کد مطلب : 158923
بن‌بست سیاسی افغانستان؛ آیا نظام پارلمانی نجات‌بخش است؟ + نظر
شماری از رهبران احزاب و جریان‌های سیاسی روز شنبه (۵ حوت) در کابل از دولت و جامعه جهانی خواستند تا انتخابات پارلمانی افغانستان را با مشارکت احزاب و جریان‌های سیاسی، در وقت تعیین شده و بدون تأخیر برگزار کنند.

در اعلامیه پایانی احزاب و جریان‌های سیاسی در رابطه به انتخابات پارلمانی در کابل آمده است: "ما خواهان برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه هستیم، انتخاباتی که منتج به تأسیس پارلمان معتبر، ممثل واقعی اراده قاطبه ملت و مورد حمایت اکثریت مردم باشد. ما تأکید می کنیم که انتخابات آینده در موعد اعلان شده و بدون هرگونه تأخیر و تعلل برگزار گردد".

در ادامه این اعلامیه آمده است: "ما مصمم هستیم که از این انتخابات وسیله‌ای مؤثر برای حل بحران بسازیم".

این نشست در شرایطی برگزار شد که به باور بسیاری از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی بن‌بست و بحران سیاسی کنونی در کشور، ماهیت تمرکزگرای نظام ریاستی است؛ نظامی که به رییس جمهوری صلاحیت‌های ویژه و فوق‌العاده می بخشد و در برابر، توازن و تفکیک قوای سه گانه را که از لوازم دموکراسی است، تضعیف می‌کند و عملا دستگا‌ه‌های قضایی و قانون‌گذاری را به نهادهای زیرمجموعه قوه مجریه بدیل می نماید.

تجربه سیاسی ۱۷ سال گذشته نیز بارها این مهم را به اثبات رسانده و نشان داده که ساخت مرکزگرای
نظام ریاستی، در نهایت به همان نتیجه‌ای منتهی می شود که برآیند و برون‌داد آن، چیزی جز اقتدارگرایی دیکتاتورمآبانه نخواهد بود.

این به ویژه در کشوری مانند افغانستان که به لحاظ تاریخی، فاصله چندانی از سلطه‌گری اقتدارگرایانه ندارد، خطر سقوط به دامن دیکتاتوری و شکست تجربه دموکراتیک را تقویت می‌کند.

با این حساب، تقویت تحزب و فربه‌سازی نهادهای حزبی برای گذار به یک دموکراسی پارلمانی، تنها راهکار معقول برای عبور از بن‌بست سیاسی کنونی در افغانستان محسوب می‌شود.

این امر از این حیث نیز اهمیت دارد که افغانستان یک کشور کثیرالقومی است و برای بازتاب حضور متوازن و عادلانه همه قومیت‌ها، جریان‌ها و مذاهب در قدرت، تنها ایجاد یک نظام دموکراسی پارلمانی، می‌تواند نتیجه‌بخش باشد.

بنابراین، به هر میزانی که قدرت‌ احزاب سیاسی در شکل‌دهی به معادلات قدرت در افغانستان امروز، پررنگ‌تر شود، به همان میزان می‌توان به تولد یک دموکراسی بالغ، توسعه‌یافته و واقعی، در آینده، امید بست.

شرط لازم این امر، افزون بر یک مبارزه فراگیر و همگانی برای غلبه بر اقتدارگرایان طرفدار نظام بسته و بسیط ریاستی، شکل‌گیری و تولد احزاب فراگیر، فراقومی و ملی است؛ احزابی که پیش از ورود به بازی‌های کلان قدرت، بتوانند باور و تعهد عملی خود به عدالت اجتماعی، عبور از شاخص‌های سخیف قومی در سلسله‌مراتب سیاسی و تمثیل یک دموکراسی کوچک و واقعی درون‌سازمانی را به نمایش بگذارند.

نظر شما در این باره چیست؟

آیا نظام پارلمانی راهکاری مناسب برای جلوگیری از سقوط کشور به دام‌ و دامن اقتدارگرایی ناشی از نظام ریاستی است؟

آیا احزاب می‌توانند به افغانستان برای گذار به یک دموکراسی پارلمانی قوی و پایدار، کمک کنند؟
https://avapress.com/vdcf0cdymw6dt1a.igiw.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

احزاب سیاسی باید مانع از استبداد و دیکتاتوری شوند. قانون اساسی اگر به رییس جمهور صلاحیت های وسیع داده به احزاب هم حق اجتماعات و حرکت های قوی سیاسی را داده تا مانع از خودکامگی رییس دولت شوند
تنها راه نجات برگزاری لوی جرگه و اصلاح قانون اساسی است نظام ریاستی جواب نمی دهد. اقوام باید از طریق احزاب سهم خود را در قدرت به دست آورند در غیر آن، یک قوم بر دیگران برتری پیدا می کند و دموکراسی نابود می شود
با وخامت اوضاع امنیتی و اوج گیری بی ثباتی های سیاسی در افغانستان، در شرایط کنونی مهمترین مسأله، برگزاری انتخابات پارلمانی است نه تغییر نظام به یک نظام پارلمانی. در شرایط کنونی، افغانستان از یک قوه مقننه غیرمشروع برخوردار است و می رود تا قوه مجریه نیز مشروعیت خود را در تابستان سال آینده از دست بدهد.
در چنین شرایطی، رفتن به سوی یک نظام کاملا پارلمانی به سود کشور نیست و اساسا زمینه چنین تغییری نیز وجود ندارد.
حکومت وحدت ملی و به خصوص ریاست جمهوری نیز در طول سه سال گذشته، هیچ تمایلی به چنین تغییری نشان نداد و داکتر عبدالله، رییس اجراییه در حالی که همیشه شعار تغییر نظام را سر می داد، عملا از این مسأله عقب نشینی کرد.
ریاست جمهوری افغانستان می توانست در اصلاح قانون انتخابات، با انتخاب یک نظام انتخاباتی مختلط، شرایطی را حضور و نقش احزاب در انتخابات پارلمانی فراهم کند و این مسأله به یک تمرین خوب برای حضور فعال تر و مثبت احزاب در جامعه مبدل گردد، اما هیچ تمایلی نسبت به این تغییر نشان نداد و در مقابل خواست احزاب و نهادهای جامعه مدنی و ناظر انتخاباتی ایستاد.
رهبران و نمایندگان احزاب و جریان های سیاسی بسیار دیر به فکر تغییر نظام انتخاباتی افتاده اند، آن ها باید دو سال پیش و در گرماگرم اصلاحات انتخاباتی، با ایستادگی و فشار بر ریاست جمهوری، زمینه ساز چنین تغییری می شدند که نشدند و به سادگی از کنار آن عبور کردند. حال فشار احزاب و جریان های سیاسی باید به جای تغییر نظام، بر برگزاری انتخابات پارلمانی با سیستم موجود باشد تا مبادا همین دست آوردهای کنونی نیز از دست برود.
درست است که احزاب در افغانستان خوشنامی سایر احزاب در کشورهای دیگر را ندارد و قبلا این احزاب بودند که افغانستان را به نابودی کشاندند و هزاران نفر را برای کسب قدرت و ثروت قتل عام کردند.
ولی در حال حاضر به نظر می رسد که ضرور است تا احزاب قدرت گرفته و جلو خودکامی حکومت را گرفته و همچنین در انتخابات نقش بارزی را ایفا کنند.
بنابراین من در حال حاضر موافق اصلاح نظام انتخاباتی کشور هستم
هرچند مردم در نظام پارلمانی نقش بیشتری در اداره کشور دارند اما در افغانستان که احزاب از جایگاه واقعی خود برخوردار نیستند و موثریت ندارند و فقط حول قوم گرایی می چرخندو فراگیر نیستند ، این نظام چندان در افغانستان موفق نخواهد بود
اول باید احزاب قدرتمند وفراگیر در افغانستان فعال باشند که ملی و فراقومی بیاندیشند سپس به سوی نظام پارلمانی گام برداشته شود
با سلام
به نظر بنده بحث تبدیل نظام کنونی به نظام پارلمانی صرفا نوعی پاک کردن صورت مسئله است.
تغییر نظام فعلی به صلاح نیست. فساد اگر باشد که هست در نظان پارلمانی هم خواهد بود. سیاستمدار افغانستانی ثابت کرده کاری به سیستم ندارد و کار خود را انجام خواهد داد
واقعا یگانه راه نجات کشور از انحصار قدرت،همین شکل گیری نظام پارلمانی است،زیرا این نظامولایت با ویژگی های خاص خود مانع انحصار گرایی قدرت می گردد. به همین دلیل است که انحصار گرایان همیشه مخالف شکل گیری نظام پارلمانی بوده اند.
احزاب اگر هماهنگ هماهنگ عمل کنند و هدف مشخص واحد داشته باشند می توانند که کشور را به سوی نظام دموکراسی پارلمانی سوق دهد در غیر آن نه.
احزاب می توانند کمک کنند که به دنبال منافع ملی باشند نه شخصی
در چنین وضعیتی که افغانستان دارد قطعا باید تحولاتی ایجاد شود؛که این نمونه تحول شاید باعث بهتر شدن سرزمین افغانستان باشد،اما اگر دولت همان دولت قبلی باشد مطمعا همان آش و کاسه است فلذا بایستی این حرکت ایجاد شود و یک روند دموکراسی در کشور به وجود بیاید
همه این حرف ها بر اساس یک نقشه و حرف های کامل حساب شده است که چنین مجلیس گرفته شده اول باید درون گرایانه خود دولت باید پاک و اسلام گرایانه بوده بعد تصمیم چنین برنامه ها شود و ....
من فکر میکنم این ایده بسیار ایده خوبی هست که مردم هم جایی در این حکومت داشته باشند لذا اگر مردم در این قدرت جایی داشته باشد کشورمان از هرگونه اختشاش و فروماشی نجات پیدا میکند اگر ما به طور نظام دیکتاتوری پیش بریم افغانستان روز به زوز وضعش بدتر میشود چون حکومت داران فاسد دارد حکومت دارانی که برای پر‌کردن جیب خودشان دسکشانده کشور‌های غربی میشوند لذا نظر من‌این هست که کشورمان با نظام دموکراسی پیش برود بهتر هست هم برای کشورمان و هم برای مردمان کشور‌افغانستان چرا اینکه مردم هم در این دولت حکومت میکنند یک کشور خوب با رویکرد اسلامی و انقلابی کشور خوب میشود کشوری که مردم هم‌ در ان‌حکومت کند حکومتی که بنا به نام اسلام باشد
ثبات حکومت، رئیس‌جمهور منتخب مردم و بدون مسئولیت در برابر قوه مقننه، مناسب برای کشورهای دارای جوامع مختلف و کاهش روحیه حزب‌گرایی از مهمترین مزایای شکل ریاستی حکومت است. نامناسب بودن برای کشورهای با وسعت متوسط، تأخیر در اتخاذ تصمیمات، امکان خودکامگی رئیس قوه مجریه و... نیز از معایب نظام ریاستی است.
نظام پارلمانی به سبب ارتباط قوای مجریه و مقننه و کنترل قوه مجریه توسط قوه مقننه می‌تواند کارآمدی بیشتری داشته باشد. به تعبیر دقیق‌تر، هدف از تفکیک قوا، کنترل قدرت با قدرت بود که این هدف در شکل پارلمانی بهتر محقق می‌شود.